در این مطلب گزیده ای از متن ها و جملات کوتاه و بسیار زیبا با موضوع ناهار را آماده کرده ایم، برای مطالعه مجموعه شعر و متن در مورد ناهار در ادامه با همراه باشید.

 
 

تکست و عکس نوشته ناهار

 
 

متن در مورد ناهار , عکس نوشته ناهار , عکس پروفایل ناهار

بعضی وقتها رابطه ها از دور قشنگن

مثلا تو اون ور میز ناهار خوری بشینی

*****

فقط یه ایرانی میتونه یه میز ناهار خوری ۱۲ نفره بخره

و بعد سفره ناهار رو پهن کنه وسط هال!

*****

صبحانه را مانند پادشاه بخورید

 

ناهار را مانند شاهزاده

و شام را مانند گدا.

*****

ساعتها زیر دوش به کاشی های حمام خیره می شوی !

غذایت را سرد می خوری !

ناهار ها نصفه شب ، صبحانه را شام !

لباسهایت دیگر به تو نمی آیند، همه را قیچی می زنی !

ساعتها به یک آهنگ تکراری گوش می کنی

و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمی شوی !

شبها علامت سوالهای فکرت را می شمری تا خوابت ببرد !

 

تنهایی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست،

روزهای من اینگونه و شبهایم اصلاً نمیگذرد…

*****

شما سر سفره ناهار

پاشو برو با لگد بزن به کابینت یه قاشق نمی افته،

ولی کافیه شب بشه،

تو اتاقتی میخوای بری اشپزخونه

هنوز نرسیدی سه تا فنجون شکسته

*****

مادری در شب شنبه برای فرزندش نوشت:

پسرم

یک صبحانه

یک ناهار

و یک شام را تجربه کردی

از این پس تا اخر هفته، همه وعده ها، گرم شده ی همیناس

*****

بزرگترین کمکى که مردا میکنن بعد از ناهار اینه که با صداى بلند به خانومشون میگن:

حالا بیا بعدا میشورى!!

اصن من نابود اینجور همکارى آقایون تو خونه ام

*****

مامانم واسه غذا درست کردن از تکنیک رونالدینیو استفاده میکنه

صبح دیدم مرغو از فریزر در آورده

اومدم خونه دیدم ناهار املت داریم

*****

آقایون اول تو خواستگاری آنچناﻥ ﺳﻮﺍﻻﺕ فلسفی ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﺯﻧﺪگی ﺍﺯ ﺁﺩﻡ میﭘﺮﺳﻦ

ﻛﻪ ﺍﺯ الهی قمشه ای ﻫﻢ ﺑﭙﺮسی هنگ میکنه!

ﻭﻟﯽ بعد از ازدواج، ﺗﻨﻬﺎ ﺳﻮﺍﻟﺸﻮﻥ ﺍﻳﻨﻪ:

ﺷﺎﻡ چی ﺩﺍﺭﻳﻢ؟!! ناهار چی داریم ?!

*****

یارو میره خونه دوستش ناهار بهش کنگر میدن

شام بهش اسفناج میدن

صبحانه روز بعد نون و سبزی

یارو میگه :برا ناهار زحمت نکشین خودم میرم پشت خونه میچرم

*****

من نمیخوام دوازده شب بهم فکر کنی.

‏ساعت سه‌ونیمِ ظهر بهم فکر کن.

خسته، از سرکار برنگشته و ناهار نخورده

*****

‏خوشبختی ینی بعد ده ساعت خواب مفید

بیدار شی ببینی ناهار آبگوشته!

*****

نگاه عجیبی داره به زندگی.

هربار که برای ناهار برنج و عدس داریم بهم میگه:

«بازم بی نهایت نقطه در بی نهایت نیم فاصله پختم برات»

بعد یک ساعت تموم راجع به غم توی دل نیم فاصله هایی که نمیخوان

بین کلمات فاصله بندازن ولی مجبورن، حرف میزنه.

*****

ناهار روز جمعه فقط کوفته تبریزی

*****

بیچاره!

نیایی ضرر میکنی ها…

صبح ها با نوازش بیدارت می کنم

صبحانه بوسه با طعم شعر!

تا ظهر دورت می گردم!

ناهار بوسه با طعم عشق!

چرت عصر گاهی ات را کنج دنج آغوشم میزنی و باز…

تا شب دورت می گردم!

شام بوسه با طعم دوستت دارم!

تا صبح هم میتوانم با لبهایم روی تنت شعر بپاشم!

لگد به بخت خودت نزن!

هیچ کس مثلِ من

تو را وسطِ رویا نمی نشاند!

بلند شو زودتر بیا!

از من گفتن…

دیگر خود دانی !