عشق ، ریسک کردن در پس خوردن است
زندگی کردن ، ریسک کردن در مردن است
امیدوارم بودن ، ریسک کردن در ناامید شدن است
امتحان کردن برای انجام کاری ، ریسک کردن در شکست خوردن است
ریسک کردن یک نیاز است
و تنها کسی که جرات ریسک کردن دارد یک انسان آزاد است
و تمام مطالب و محتوای این وب سایت طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد و فعالیت میکند.
پس از بارگزاری صفحه و بر روی دکمه قبول میکنم کلیک کنید.
و از قسمت نظرات درخواست خود را ارسال کنید.
افرادی که واجد شرایط نیستند به هیچ وجه درخواست ارسال نکنند.
عشق ، ریسک کردن در پس خوردن است
زندگی کردن ، ریسک کردن در مردن است
امیدوارم بودن ، ریسک کردن در ناامید شدن است
امتحان کردن برای انجام کاری ، ریسک کردن در شکست خوردن است
ریسک کردن یک نیاز است
و تنها کسی که جرات ریسک کردن دارد یک انسان آزاد است
دوست داشتن تو
شبیه آخرین چکّه ی آبی است
که مسافر مانده در بیابان را به آبادی می رساند
شبیه آخرین کبریت یک کوهنورد گم کرده راه
در لبه ی پرتگاه دور و سرد
شبیه جُستن کوره راهی در جنگل
و دست انداختن به آخرین تکه تخته ای که موج ها می آورند
شبیه شعری است
در حاشیه ی کتابی کهنه
به دست خطی آشنا
ببین: عشق ته ته ته تاب من است
وقتی که بی تاب تواَم...
"روایا آرتیمووا"
اگر یارم هستی کمکم کن،تا از تو دور شوم ،
اگر دلدارم هستی کمکم کن، تا شفا یابم ،
اگر میدانستم عشق چنین خطرناک است،
عاشقت نمیشدم ،اگر میدانستم دریا اینقدر عمیق است،
به دریا نمیزدم ،اگر پایان را میدانستم،
آغاز نمیکردم! دلتنگت هستم ،
یادم بده چگونه ریشههای عشق را درآورم،
یادم بده چگونه اشکهایم را تمام کنم ،
یادم بده چگونه قلب میمیرد ،
و اشتیاق خودکشی میکند!
بر دفترهای دبستانیام،بر میز مشقم و بر درختان،
بر شن بر برف،نام ترا مینویسم.بر همۀ صفحات خوانده شده،
بر همۀ صفحات سپید،بر سنگ،خون،کاغذ یا خاکستر،
نام ترا مینویسم.بر تصویرهای زرین،بر سلاح جنگاوران،
بر تاج شهریاران،نام ترا مینویسم.
بر جنگل و بر صحرا،بر آشیانه و بر گُل طاووسی،
بر پژواک کودکیام،نام ترا مینویسم.