متن و جملات انگلیسی زمستان
Cold weather is the perfect excuse for hugging
هوای سرد بهانه عالی برای در آغوش گرفتن است.
People are as cool as they are
close their bags
and disappear
One in fog
One in the mist
One in the rain
One in the wind
and their most ruthless in the snow…
آدم ها به همان خونسردی که آمده اند، چمدانشان را می بندند و ناپدید می شوند یکی در مه، یکی در غبار، یکی در باران، یکی در باد… و بی رحم ترینشان در برف…
Take care of your warmth, so that it does not hurt your life with the earth in the winter
مواظب گرمای دلت باش تا کاری که زمستان با زمین کرد ، زندگی با دلت نکند …
God can be lived but cold winter endured * humans * throws me down …
زمستان خدا را می توان عمری تحمل کرد * ولی سرمای انسان ها * مرا از پای می اندازد …
My heart is frozen between autumn and winter / early spring although the idea or not? Tired of life I desire Judgment / sequel mine? With both, yes or no?
بین پاییز و زمستان دل من یخ بسته/ گو در اندیشهی آغاز بهاری یا نه؟ خسته از زندگیام میل قیامت دارم/ عاقبت مال منی؟ !با توام، آری یا نه؟
جملات انگلیسی زمستانی
When there’s snow on the ground i like to pretend walking on clouds
وقتی برف روی زمین نشسته تصور می کنم روی ابرها راه می روم.
Snow, or rain is no different from winter to believe, that empty space is not enough for you
برف ببارد، یا باران… تفاوتی ندارد؛ برای باور زمستان، همین جای خالی ات کافی ست!!!
A snowflake is one of God’s most fragile creations, but look what they can do when they stick together!
یک ذره برف، یکی از ظریف ترین خلقت های خداوند است اما نگاه کن زمانی که به هم چسبیده هستند چه می توانند انجام دهند!
Love is hearing the weather forecast for a winter storm and wishing you could spend it in bed with your lover
عشق یعنی شنیدن پیش بینی هواشناسی که می گوید طوفان زمستانی در راه است و تو بتوانی آن روز را در رختخواب و کنار معشوقت بگذرانی.
متن انگلیسی زمستانی با ترجمه فارسی
When I change the season that changes clothes, I love you again …
Suppose winter is winter and I’ll walk slowly on the frozen walk!
Your love is the same wool that will warm your breath!
فصل که رخت عوض می کند دوباره عاشقت می شوم … گیرم زمستان باشد و من آهسته روی پیاده روی یخزده راه بروم ! عشق تو همین شال پشمی است که نفسم را گرم می کند !
I wonder if the snow loves the trees and fields, that it kisses them so gently? And then it covers them up snug, you know, with a white quilt; and perhaps it says “Go to sleep, darlings, till the summer comes again.”
من در شگفتم که آیا برف به درختان و مزارع عشق می ورزد که این چنین آن ها را به آرامی می بوسد؟ و سپس آن ها را چنین آسوده و در امنیت با لحاف سفیدی می پوشاند و شاید می گوید:”بخوابید، عزیزانم، تا تابستان دوباره بیاید.”
Welcome, winter. Your late dawns and chilled breath make me lazy, but I love you nonetheless
خوش آمدی زمستان! اگرچه سپیده دم های تو و نفس های سرد زمستانی ات من را سست و تنبل می کند اما من هنوز عاشقت هستم.
I get little warm in my heart when i think of winter
هنگامی که به زمستان فکر می کنم قلبم اندکی گرم می شود.
When there’s snow on the ground i like to pretend walking on clouds
وقتی برف روی زمین نشسته تصور می کنم روی ابرها راه می روم.
Winter is the time for comfort, for good food and warmth, for the touch of a friendly hand and for a talk beside the fire
زمستان زمانی برای آسودن است، برای غذای خوب و گرما، برای لمس دستی دوستانه و صحبت کردن در کنار آتش.
The first fall of snow is not only an event, but it is a magical event. You go to bed in one kind of world and wake up in another quite different
اولین برف زمستانی تنها یک رویداد نیست بلکه یک اتفاق جادویی است. تو به رختخواب می روی و درجهانی کاملا متفاوت از خواب بیدار می شوی.
It is so warm in here, and I cannot begin to explain how possible that is. I stare deep into your face and there is a warm feeling hurling all over my body. I finally found out why I feel this way. Your presence is my warmth even during winter. I LOVE YOU
اینجا بسیار گرم است و من نمی توانم توضیح دهم که چطور چنین چیزی ممکن است. عمیقا به چهره ات خیره می شوم و احساس گرما همه وجودم را فرا می گیرد …. بالاخره کشف کردم که چرا چنین احساسی دارم. حضور تو گرمای من است حتی در طول زمستان … دوستت دارم.