و تمام مطالب و محتوای این وب سایت طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد و فعالیت میکند.
پس از بارگزاری صفحه و بر روی دکمه قبول میکنم کلیک کنید.
و از قسمت نظرات درخواست خود را ارسال کنید.
افرادی که واجد شرایط نیستند به هیچ وجه درخواست ارسال نکنند.
دل را ز شرار عشق سوزاند علی (ع)
یک عمر غریب شهر خود ماند علی (ع)
وقتی که شکافت فرق او در محراب
گفتند مگر نماز می خواند علی (ع)
شهادت مولای متقیان امام علی علیه السلام تسلیت باد
باز امشب عشق تنها می شود
زخم سهم فرق مولا می شود
آفتاب عشق گلگون می شود
سینه ی سجاده پرخون می شود
پشت نخل آرزو خم می شود
داغ حسرت سهم آدم می شود
جاده می ماند غریب و بی سوار
ذوالفقار عدل می گیرد غبار
حق الناس تنها چیزی است که
در قیامت با شفاعت هم حل نمیشود
آنچه از من بر دل داری در این شب قدر ببخش
التماس دعا
خدایا در این شب های قدر
قدم هایی را که برایم بر می‌داری بر من آشکار کن،
تا درهایی را که به سویم می‌گشایی ندانسته نبندم
و درهایی را که به رویم می‌بندی به اصرار نگشایم
پیام هایم
گاه گاه است!
آنچه ابدیست ،
یاد توست
دلمان کوچک است ،
ولی آنقدر جا دارد
که برای هر رفیقی که دوستش داریم
نیمکتی بگذاریم
برای همیشه ی عمر . . .
اگر چه دوری ز برم
همسفر جان منی
قطره ی اشکی
و در دیده ی گریان منی
این مپندار
که یادت برود از نظرم
خاطرت جمع
که در قلب پریشان منی
در قید غمم ، خاطر آزاد کجایی ؟
تنگ است دلم ، قوت فریاد کجایی ؟
با آنکه ز ما هیچ زمان یاد نکردی
ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی ؟
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
گرچه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یاد باد.
یاد تو
هیچ گاه از بین نمیرود
بلکه
از سطری
به سطری دیگر
منتقل میشود…
و اینست
قانون پایستگی چشمانت!
لحظه های خسته ام را
بی نگاهت رنگ نیست
در فضای سینه ام
جز یاد تو آهنگ نیست
من یاد خوش دوست به دنیا ندهم
لبخند خوشش به حور رعنا ندهم
گر یاد کند مرا هرازگاهی چند
گرد رخ وی به چشم بینا ندهم.
تو مرا فریاد کن ای هم نفس
این منم آواره ی فریاد تو
این فضا با بوی تو آغشته است
آسمانم پر شده از یاد تو . . .
روز بی تو را
به هر جان کندنی می شود
دوام آورد
اما انصاف کن
با شبی که پر از یاد توست
چه کنم!؟
همین که یادم کردی تشکر
همین که مرحم دردی تشکر
در این دنیا که مردم بی وفایند
همین که باوفا هستی تشکر.
دوست دارم تا ابد یادت کنم
با صدایی خسته فریادت کنم
دوست دارم با تو باشم هر زمان
گر تو باشی،من نبارم بی امان
روزی هزار بار دلم زنده میشود ،
وقتی که از هوای تو آکنده می شود.
گاهی که اشک حرف دلم را نمی زند،
یادتو بر مسیر لبم خنده می زند.
من و یاد تو و یک سینه تنگ
شبی تار و سه‌تاری خسته آهنگ
کمی با چشمهایم مهربان باش
مزن ای دوست بر آیینه‌ات سنگ
امشب به رسم عاشقی
یادی ز یاد یاران می کنم
در غربتی تاریک و سرد
از غم ها حکایت می کنم
امشب وجودم خسته است
از سردی دلهای سرد
آیا تو هم در یاد من
هستی در این شبهای بی درد؟
زیر این سقف کبود ،
زیر این شعله ی سنگین سکوت ،
اگر از یاد تو یادی نکنم ،
تک و تنها به خدا میسوزم.
گر سر قدم نمی‌کنمش پیش اهل دل
سر بر نمی‌کنم که مقام خجالت است
جز یاد دوست هر چه کنی عمر ضایع است
جز سِرِ عشق هر چه بگویی بطالت است
سعدی شیرازی
افتخارم همه این است
که در یاد منی
هرچه دیدم همه زشت است
تو زیبای منی
در این هیاهوی شلوغ
یادت لحظه ای مرا گم نمیکند
و به هرجا میروم پیش تر از من آنجاست !
ای که رویت چو گل
و زلف تو چون شمشادست
جانم آن لحظه که غمگین تو باشم شادست
مولانا
شده از درد بخندی که نبارد چشمت؟
من در این خنده‌ی پرغصه مهارت دارم
من مرده ام ..
به نسیم خاطره ای ،
گاهی تکانی میخورم
همین ..
استخوان هایم را به دانشمندان بسپارید
شاید بفهمند نه یخبندانی بود نه بیماری مهلکی !
من از دوری تو منقرض شدم ..
Tears are words the heart can’t say
اشک ها کلماتی هستند که قلب نمی تواند بگوید!
به خـــــــدا
دل آلزایمــــــــر نمی گیرد !
بفهمید آدم ها ..
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
حافظ شیرازی
هوایت که به سرم می زند دیگر در هیچ هوایی،
نمی توانم نفس بکشم!
عجب نفس گیر است هوای بــی تــــــــــــــو!
عشق
زخمی عمیق
که هیچ وقت خوب نمی شود..
باران که می بارد
دلم برایت تنگ تر می شود
راه می افتم
بدون چتر، من بغض میکنم، آسمان گریه
Thanks for breaking my heart
ممنون که قلبمو شکستی !
من که به هیچ دردی نمیخورم
این دردها هستند که
چپ و راست به من میخورند..
مرا که هیچ مقصدی به نامم
و هیچ چشمی در انتظارم نیست را ببخشید..
که با بودنم ترافیک کرده ام..
بالاتر از سیاهی هم رنگ هست
مثل رنگ این روزهای من ..
عشق تو
آموزگار بی رحمی بود
که تنهایی را
به من آموخت..
دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند
گفته بودم مردم اینجا بدند
دیدی ای دل ساقه جانت شکست
آن عزیزت عهدو پیمانت شکست
عشق یعنی
در میان غصه‌های زندگی
یک نفر باشد که آرامت کند..
علیرضا عباس زاده
گاهی باید لمس کرد
تب تند قلبی را که گفته
دوستت دارم …
هر کسی عشق را با زبانی بیان می کند،
و من و تو فقط با عطر آغوش هم ..
جهان در دیده‌ی من محو و تاریک
تو از من دور و من با مرگ نزدیک
رهی معیری
و عشق
پزشک حاذقی است !
که نسخه ی تمام درد هایم را
لابلای موهای تو پیچید . . .
مهرداد حق محمدی
مبتلایم کرده‌ای!
درمان نمی‌خواهم، که عشق
بی‌گمان شیرین‌ترین بیماریِ دورانِ ماست
فرشاد کولیوند
به سینه تا نفسی هست
بی قرار توام …
فریدون مشیری
عاشقی را چه نیازیست
به توجیه و دلیل
که تو ای عشق
همان پرسش بی‌زیرایی..
قیصر امین پور
عشق همین است
نگاه تو، صدای تو، کلام تو
همین که ذره ای از تو
میشود تمام من
سما قشقایی
رد پای عشق را گرفتم
سر از آغوش تو درآورد..
عبدالله آذرآیین
چقدر عاشقانه
به آغوش میکشی
منِ خسته‌یِ سرمازده‌ی راه را…
فردین کیهانی
یک روز
عشق را می‌نوازم من
با تار گیسوان تو
نعمان احمدی
به اوجش می‌رساند
خوشبختی را
خنده‌هایت..
حمیدرضا عبداللهی
کِی زِسرم برون شود
یک نفس آرزوی تو
مولانا
در این طوفان که ماهی هم
به دریا دل نخواهد زد!
کجا با کشتی‌ات بردی
دلم را ناخدای من!؟
ایمان زعفرانچی
عشق می‌تواند باران باشد
وقتی زیر چتر کنار توام
خاطره کشاورز
تا در دل من قرار کردی
دل را ز تو بی‌قرار دیدم…
مولانا
لذت دنیا
داشتن کسی است
که دوست داشتنش
حواسی برای آدم نمی‌گذارد..
امیر وجود
اگر درمان تویی
دردم فزون باد
مولانا
ماهِ من!
در چشم عاشق
آب هست و خواب نیست..!
رهی معیری
آنچه در یادش نمانده
یاد ماست..
فریدون مشیری
مرا به باده چه حاجت
که مست روی تو باشم
سعدی
تو همانی که خیالم
همه شب در پی توست!
لیلا مقربی
دستم را که بی‌هوا می‌گیری
دلم را هوایی می‌کنی..
با تو پرواز، پر نمی‌خواهد!
حامد نیازی
من هر نفسم
بر نفس ناز تو
بند است..
شهریار
ز همه دست کشیدم
که تو باشی همه‌ام..
سعدى
تو مثل دعای مادرم
از ته دل می آیی . . .
هرگز نکشم منت مهتاب جهان را
تاریکی شبهای مرا
روی تو کافی‌ست..!
پریناز جهانگیر
قرنطینه کن مرا در آغوشت
این روزها شدید نیازمند توام!
مژگان بوربور
بی تو با قافله ی
غصه و غم ها چه کنم؟!
تار و پودم تو بگو
با دل تنها چه کنم ؟!
استاد شهریار
تا گرمی آغوش تو هست
ایمان نمی آورم ،
به آغاز فصل سرد . . .
و عمق عشق
هیچگاه شناخته نمی شود
مگر در زمان فراق…
جبران خلیل جبران
ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد
در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد
سلمان ساوجی
دوستش نداری رهایش کن
بگذار حق آدمهایی که
دوستش دارند و
او بخاطر تو از آنها
فاصله میگیرد ضایع نشود…
نیلوفر رضایی
تو تمام منی
و من در تو گم می‌شوم
و باز خود را می‌یابم هر بار در آغوشت
جان و دلم
میشود حوالی چشمانت را خوب بگردم؟!
راستش را بخواهی دست و پایم را
میان نگاهت گم کرده ام
