تمام شب خوابش نبرد،گام های آن خوابگرد را دنبال میکرد.
بالا سرِ خود، روی پشت بام،هر گام در تهی جای او طنینی بی پایان داشت.
سنگین و خفه،کنار پنجره ایستاد، منتظر که بگیردش اگر افتاد.
اما اگر خودش هم با او پایین کشیده میشد، چه؟
و تمام مطالب و محتوای این وب سایت طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد و فعالیت میکند.
پس از بارگزاری صفحه و بر روی دکمه قبول میکنم کلیک کنید.
و از قسمت نظرات درخواست خود را ارسال کنید.
افرادی که واجد شرایط نیستند به هیچ وجه درخواست ارسال نکنند.
تمام شب خوابش نبرد،گام های آن خوابگرد را دنبال میکرد.
بالا سرِ خود، روی پشت بام،هر گام در تهی جای او طنینی بی پایان داشت.
سنگین و خفه،کنار پنجره ایستاد، منتظر که بگیردش اگر افتاد.
اما اگر خودش هم با او پایین کشیده میشد، چه؟
درِ این اتاقها را،یکییکی باز میکنیم و سرک میکشیم،
از اتاق سفید میرسیم،به اتاق صورتی
از اتاق سبز میرسیم،به اتاق سیاه،
از آبانبار قدیمی میرسیم،به صندوقخانهی مادربزرگ،
من این درها را تنها برای تو باز کردهام،
من این ستارهها را تنها برای تو پشتِ پنجره جمع کردهام،
من از سایه تنها برای تو میگویم،
سایهای که بزرگ و بزرگتر میشود روی دیوار،
وقتی چراغ روشن میشود،من از نور تنها برای تو میگویم،
نوری که از سقف میتابد و پلّهها را روشن میکند،
پلّههایی که بالا میروند، پلّههایی که پایین میروند،