گزارش امروز ما دربارهی جیمز اس جیمسون، است که یکی از زشتترین رسواییهای جهان را به نام خود ثبت کرد. او از یک خانواده ایرلندی ثروتمند بود که به تولید مشروبات ویسکی شهرت داشتند. او در کنار ثروت به دست آمده از فروش مشروبات، علاقهی زیادی نیز به سفرهای ماجراجویانه با هدف کشف و گردش در آفریقا داشت.
در سال ۱۸۹۰ میلادی، جیمسون همراه با یک جهانگرد به نام هنری استنلی به کنگو سفر کرد. هدف او از این سفر آزاد کردن والی عثمانی به نام امینپاشا بود که در جنوب سودان و در یک آرامی دستگیر شده بود. در میان آنها یک تاجر زنجباری معروف به نام تیبو تیب (حمد بن محمد المرجبی) حضور داشت. او مالک زمینهای گسترده کشاورزی بود و به تجارت عاج و پرده میپرداخت. کنگو در آن دوران به طور ویژه دوران تاریکی را سپری میکرد و آفریقا به طور کلی شاهد کشمکش بین نیروهای استعماری برای بسط سلطه و نفوذ در این سرزمین بود. به همین دلیل اوضاع به شدت به هم ریخته شده بود و گروههای مافیایی خطرناک، راهزنان و قبایل بدوی وحشی اوضاع را وخیم تر کرده بودند و به جان و مال بومیان رحم نمیکردند.
بنا به ادعای اسد فران، مترجم سوری همراه تیم جهانگردی، جیمسون به او گفت که برای دانستن درباره آدمخواری در میان قبایل وحشی که در دشتهای دور افتاده زندگی میکنند، کنجکاوی زیادی دارد و تمایل دارد تا آدمخواری را همانطور که هست ببیند و جزئیات آن را از نزدیک نقاشی کند.
به همین دلیل، جیمسون از یکی از تاجران برده دخترکی آفریقایی ده ساله را در ازای شش دستمال خرید و او را همراه رهبر بومی قبیله به کلبهای که تعدادی آدمخوار در آنجا بود، ببرند. او از مترجم خواست تا به آدمخوارها بگوید:
این دختر بچه هدیهای از یک مرد سفیدپوست است که میخواهد خورده شدن او را از نزدیک ببیند.
آدم خوارها دخترک را گرفتند. به درخت بستند و شکمش را با خنجر دریدند، و مدتی را صبر کردند تا خون دختر کاملا برود. دخترک با التماس از مرد سفیدپوست و همراهانش میخواست تا او را نجات دهند، اما بی حاصل بود و سرانجام خود را به دست مرگ سپرد. بعد از مرگ دخترک جسدش را تکه تکه کردند و خوردند. جیمسون این صحنهها را در شش نقاشی با جزئیات تمام با آبرنگ نقاشی کرد.
پس از گذشت چند ماه خبر این حادثه دردناک به صفحات روزنامهها اروپایی رسید و این یک رسوایی بزرگ برای جیمسون که همیشه در نقش یک جنتلمن در جامعه حضور داشت، به شمار میرفت. او در دفاع از خود گفت، نقشی در آدمخواری نداشته و وقتی به قبیله دعوت شده بود، آنها داشتند آدم خواری میکردند و به مرحلهی خوردن پا و ساق رسیده بودند و این تیبو تیب بود که پیشنهاد خریدن دختر در ازای شش دستمال و تسلیم او به قبیله آدمخوارها را مطرح و ادعا کرد که مترجم اسد فران هم به خاطر خرده حساب شخصی و درگیری در طول سفر، از او کینه به دل گرفته و چنین شایعاتی را منتشر میکند.
اما هنری استنلی هم حرفهای فران را تأیید کرد و جیمسون را فردی با خوی وحشیگری و بسیار متکبر توصیف کرد. خوشبختانه جیمسون زیاد عمر نکرد و چند ماه پس از جنجالهای ایجاد شده، در آفریقا بر اثر تب درگذشت. مترجم افشاگر آقای اسد فران هم از سوی یک افسر بریتانیایی به نام فرانسیس دی وینتون که نماینده بلژیکیهای استعمارگر در کنگو بود مجبور شد تا همهی حرف هایش را پس بگیرد.