بابک جهانبخش که اوایل هفته جاری دچار حمله قلبی شده بود، صبح امروز سه‌شنبه 25 آذر 1399 تحت عملِ جراحیِ قلبِ باز قرار گرفت. خوشبختانه این عمل با موفقیت انجام شد و هم اکنون بابک جهانبخش مشغول گذراندنِ دوران نقاهتِ پس از عمل است.
از روزهای گذشته هوادارنِ این خواننده نگرانِ وضعیت او بودند. همکاران و دوستان جهانبخش هم با انتشار مطالب و عکس‌هایی تلاش کردند تا به این خواننده جوان روحیه بدهند تا این عملِ سنگین را با موفقیت پشت سر بگذارد.
شب گذشته هم بابک جهانبخش با انتشار مطلبی در صفحه شخصی‌اش، تلاش کرد تا احساساتِ ساعت‌های پیش از عمل را با مخاطبانش به اشتراک بگذارد و به قول خودش با آنها درد و دل کند.
در ادامه متنی را می‌خوانید که بابک جهانبخش یک شب پیش از عملِ قلبِ باز منتشر کرده است:
«سلام
حقیقتش خوابیده بر تخت بیمارستان چشمام رو رو هم گذاشتم که برای عمل جراحی فردا آماده شم، ولی قبلش دلم می‌خواست کمی درد و دل کنم!
اتفاقی که برای من طی این روزها پیش اومد، این مهمان ناخوانده برای من و خانواده‌ام بسیار شک بزرگی بود!
ابتدا سخت بود برام پذیرشش که چطوری میشه آخه منی که 10 روز پیش داشتم توی باشگاه ورزش می‌کردم، یه هو اینجوری از پا دربیام.
اما کم کم باهاش کنار اومدم و سعی کردم به عنوان یک نقطعه مثبت در زندگیم در نظر بگیرمش و ازش درس بگیرم.
هرچند که پذیرش این موضوع در این سن، اونم بدون انتظار قبلی هنوزم یه خورده سخته.
ولی آگاهم که برای خیلی از آدم‌ها قطعا، دورازجونتون زودتر از بنده پیش اومده و حتی سخت‌تر از این‌ها رو هم متاسفانه خیلی‌ها قبل از من گذروندن و تجربه کردن و کشیدن و قسمتی از زندگی است و چیز خیلی عجیبی هم نیست.
قصدم از زدن این حرف‌ها اصلا بزرگنماییِ این جریان نیست. و اینجور عکس‌ها و ژست‌ها رو هم نمی‌پسندم.
ولی امشب دوس داشتم کمی حس و حالِ عجیب خودم رو باهاتون به اشتراک بگذارم. بی‌شک این عکس برای من ثبت یکی از مهمترین و حساس‌ترین لحظات زندگی‌مه و مفهوم خاص و دیگری برام به همراه خودش داره...
تصویری از خودِ فعلی و الانم و عکس بعدی که طی روزهای آتی حتما اگر عمری باقی باشه، آپ می‌کنم، تصویری از یک منِ تازه است.
این حس هرچند مبهم ولی برای من شبیه یک زندگی جدیده.
امیدوارم این منِ جدید آدمِ بهتری باشه، کمتر سخت بگیره و بیشتر خودش رو دوست داشته باشه و به وجودِ خودش بیشتر اهمیت بده، چیزی که زیاد بلد نبودم.
در آخر سرتون رو درد نیارم، فهمیدم عشق و معرفت هنوز زنده است...
از دیدن تمام محبت‌هاتون، تمام نگرانی‌هاتون بابت مهر و محبتی که این سال‌ها و این روزها، بی‌دریغ بهم داشتید، بی‌نهایت و بی‌کران ممنونم و دستبوسِ تمام عزیزان و رفقایی هستم که هرگز تنهام نگذاشتند و همه جوره دلسوزانه کنارم بودن و انرژی‌هایِ بی‌نظیر و دعاهای خیرشون رو نصیبم کردن.
اینقدر پیامِ زیبا و با احساس از همکارانم، از دوستانم و از شما هوادارنِ جان دریافت کردم که باور کنید باکس پیام‌هام هنگ کرده!
نکتش درست اینجاست که همه این‌ها یادم آورد که زندگی با تمام تلخی‌هاش، هنوز هم خیلی می‌تونه زیبا باشه.
با همه وجود دوستتون دارم و با امیدتر و با انگیزه‌تر از همیشه آماده میشم برای یک بابک بهتر.
انرژی‌های خوبتون رو حس می‌کنم و زودی باز کنارتونم.
بلا از شما و عزیزانتون دور...»