اختصاصی «تابناک با تو» - انسان نئاندِرتال (Homo neanderthalensis) گونهای از سردهٔ انسان بود که در اروپا و بخشهایی از باختر آسیا، آسیای مرکزی و شمال چین (آلتای) زندگی میکرد. نخستین نشانههای انسان نئاندرتال به ۱۳۰،۰۰۰ تا ۲۳۰،۰۰۰ سال پیش در اروپا برمیگردد. ۱۳۰ هزار سال پیش، مشخصههای کامل انسان نئاندرتال ظاهر شدند و در ۵۰ هزار سال پیش انسان نئاندرتال دیگر در آسیا دیده نشدند. با این وجود نسل آنها در اروپا نزدیک به چهل هزار سال پیش منقرض شد. با توجه به اینکه انسان خردمند (هوموساپینس) پنج هزار سال پیش از انقراض آنها وارد اروپا شد احتمالاً این دو گروه انسانی با هم تماسهایی داشتهاند
برخی ژنها میان انسان نئاندرتال و انسان خردمند مشترک هستند. این به آن دلیل است که انسان نئاندرتال و اجداد انسان امروزی هنگامی که به تازگی از آفریقا بیرون آمده بودند، با یکدیگر آمیزش جنسی داشتند.
مقایسه مغز انسان نئاندرتال و خردمند
با بازسازی دیجیتالی مغز نئاندرتالها مشخص شد که تفاوتی آشکار در شکل مغز آنها با انسان خردمند وجود دارد. ناحیه مخچه انسان خردمند به طور چشمگیری بزرگتر از انسان نئاندرتال است. مخچه مسئول درک گفتار و تولید سخن، حافظه و انعطاف پذیری شناختی است. با این حال بازسازیها نشان دادند که نئاندرتالها دارای دستکم یک برتری بزرگ نسبت به انسان خردمند بودهاند. مرکز پردازش تصویری مغز آنها که به نام لوب آوندی شناخته میشود بزرگتر از انسان خردمند بوده است.
نقاشان چیرهدست
نئاندرتالها نقاشان چیرهدستی بودهاند که در غارها و بر کناره صخرهها آثار هنری بدیع را خلق و به یادگار گذاشتهاند. ترسیم یک کار هنری لازمه مفروضاتی است که انسان نئاندرتال میبایست از آن برخوردار بوده باشد تا بتواند به نقاشی بر روی سنگها مبادرت ورزد.
با این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که نئاندرتالها رفتاری امروزی داشتند. آنها بدنی همانند انسان خردمند نداشتند، اما رفتاری پیشرفته داشتهاند. از روی رفتارهای آنها میتوان دریافت که یا نئاندرتالهای ساکن این مناطق از نیای مشترک نئاندرتال و انسان خردمند به وجود آمدهاند. در واقع ظهور رفتار انسان خردمند کُند بودهاست. شاید با افزایش جمعیت، دانش انسانها بالا رفته و موجب رشد هویت اجتماعی شده که در شکل زیورآلات و آرایش بدن انسانها هم به چشم میخورد. این نمونهها، نشانگر آغاز تغییر رفتار در انسان خردمند است. بدن انسان نئاندرتال برای زندگی در آبوهوای سرد سازگاری یافته بود و برای نمونه آنها کاسه سر بزرگ داشتند کوتاه قامت، اما بسیار نیرومند بودند و بینی بزرگی داشتند. برپایه برآوردها اندازهٔ کاسهٔ سر و مغز آنها بزرگتر از انسان خردمند بودهاست، با این وجود در این بررسیها بدن قویتر آنها در مقایسه با انسان خردمند در نظر گرفته نشدهاست. بهطور میانگین، نئاندرتالهای مذکر دارای قد ۱۶۵ سانتیمتر، از نظر وزنی سنگین و به دلیل فعالیت بدنی زیاد دارای استخوانبندی قوی بودهاند. بلندی زنهای نئاندرتال بین ۱۵۳ تا ۱۵۷ سانتیمتر بودهاست.
در مورد دلیل انقراض انسانهای نئاندرتال و زمان این انقراض همچنان گمانهها و پرسشهای گوناگونی مطرح است. نئاندرتالها یکی از گونههای قدیمی بشر بودند که نزدیک به ۴۰ هزار سال پیش منقرض شدند. محل زندگی این انسانها از اروپای شرقی تا آسیای میانه و همچنین نزدیک به شمالی از منطقهای که اکنون کشور بلژیک قرار دارد تا دریای مدیترانه و آسیای غربی را شامل میشدهاست. جمعیتهایی از انسان خردمند در همان زمان در آسیای شرقی و آفریقا زندگی میکردند.
تاکنون دلیل انقراض انسان نئاندرتال نابودی آن به دست انسان خردمند یا عدم مقاومت آنها در برابر موجی بیسابقه از سرما عنوان شده که امکان دسترسی آنها به خوراک را محدود کرد.
۲۰ نکته جالبی که به احتمال فراوان در مورد انسان های اولیه نمی دانستید
۱- انسانهای اولیه در حدود یک میلیون سال قبل آفریقا را ترک کردند
اجداد انسان امروزی که «Homo Sapiens» نامیده میشوند در قارهی آفریقا زندگی میکردند. نظریهی موسوم به «خارج از آفریقا» (Out of Africa) بر این باور است که اجداد ما به تدریج از آفریقا خارج شده و با سکونت در اروپا و آسیا جایگزین نسلهای اولیهی انسان با عنوان «Homo Erectus» شدند. این مهاجرت در حدود ۸۰.۰۰۰ سال پیش انجام گرفت و نکتهی جالب این که انسانهای اولیهی نسل «Homo Erectus» که به معنای انسانهایی است که با قامت راست راه میرفتند نیز در حدود یک میلیون سال قبل همین مسیر را طی کرده بودند.
۲- انسانهای اولیه تنوع ژنتیکی بسیار کمی داشتند
علی رغم این که بقایای انسانهای اولیه زیادی کشف شده است، اما مطالعات نشان داده اند که این گونههای انسانی از لحاظ ترکیبات ژنتیکی تفاوتهای فاحش و چندانی با هم نداشته اند. تنها دلیل منطقی این است که ما و اجدادمان از یک مکان مشخص یعنی شرق آفریقا نشأت گرفته ایم، جایی که اجداد ما و اجداد انسانهای اولیه برای میلیونها سال زندگی میکرده اند.
برای مشخص کردن تنوع ژنتیکی، دانشمندان باید اندازهی جمعیت موثر یک گروه خاص را بدانند. این مقدار به آنها کمک میکند که بفهمند برای تشکیل تنوع ژنتیکی در کل جمعیت چه تعداد اورگانیسم لازم است. در مورد نسل کنونی ما انسانها بیش از ۱۵.۰۰۰ فرد لازم است تا جامعهی انسانی ۷ میلیاردی کنونی را بازسازی کند.
۳- شاید ما نیز ژنهای انسانهای نئاندرتال را در خود داشته باشیم
نئاندرتالها نزدیکترین بستگان انسانی منقرض شدهی ما هستند. اجداد شناخته شدهی ما در حدود ۳۰.۰۰۰ تا ۲۰۰.۰۰۰ سال پیش در اروپا و آسیا زندگی میکردند و در آن دوره انسانهای نئاندرتال بسیار کمی باقیمانده بود. آنها نیز مانند ما کوتاهتر و چهارشانهتر از اجدادشان بودند و استخوان صورت آنها نیز زاویه دارتر بوده و خط ابروی مشخصتر و بینی پهن تری داشتند.
این شرایط ظاهری برای زنده ماندن در آب و هوای شدیداً سرد اروپا در آن دوران بسیار حیاتی بود و برای شکار حیوانات بزرگ نیز بسیار کارساز میشدند. اگر چه معمولاً انسانهای نئاندرتال به عنوان انسانهایی وحشی و بدون نظم شناخته میشوند، اما دانشمندان دریافته اند که این انسانها نیز در بسیاری مناطق ابزارهای خاصی میساختند، مردگانشان را خاک میکردند و آتش را کنترل کرده بودند.
۴-جمعیت انسانها حدود ۸۰.۰۰۰ سال پیش کاهش یافته بود
در حدود ۸۰.۰۰۰ سال پیش کاهش بسیار شدیدی در جمعیت انسانها ایجاد شده است. دانشمندان تاکنون نتوانسته اند به طور قطعی علت این کاهش را دریابند، اما در هر صورت دلیل خوشایندی نبوده است. برخی آن را به فورانهای آتشفشانی عظیم نسبت میدهند که باعث شده توده ابرهای آتشفشانی آسمان را پوشانده و مانع از رسیدن نور خورشید به زمین شده باشد و این موضوع برای مدت طولانی سرمای طاقت فرسا را در پی داشته است. چنین شرایطی زندگی و رشد جوامع انسانی را در آن دوران روی این کرهی خاکی به شدت تحت تاثیر قرار میداد.
۵- اجداد «Homo Sapiens» ما همیشه در حال تکامل بوده اند
بر اساس نظریهی تکامل تدریجی تکامل انسان یک فرآیند طولانی و گسترده تغییری است که ادعا میکند انسانها از نیاکانی شبیه به میمون به شکل کنونی درآمده اند. مطالعات فراوان دانشمندان نشان میدهد که خصوصیات جسمی و رفتاری انسانها از این حیوانات نشأت گرفته و در مدت زمان بسیار طولانی دچار تغیییر شده و تکامل یافته است. انسان کنونی نیز با توجه به شرایط زندگی و محیط اطراف خود همواره در حال تکامل خواهد بود. این عوامل محیطی ممکن است غذاهای متفاوت، تغییرات جغرافیایی و محیطی، اختراعات مدرن و همچنین ترکیب نژادهای متفاوت باشند.
۶- انسانها حدود ۵۰.۰۰۰ سال پیش با استفاده از قایق در اقیانوس اطلس سفر میکردند
به نظر میرسد که سفر کردن و مسیریابی در آبهای وسیع در دوران اجداد ما نیز رویهی بسیار معمولی بوده است. نکتهی جالب اینکه هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد اجداد ما در سفر خود به استرالیا در حدود ۵۰.۰۰۰ سال پیش از نقشه یا مسیریابی دریایی استفاده نکرده اند. بدون شک آنها در دریانوردی تجربیاتی داشته اند.
۷- اندازهی دندان اجداد ما با افزایش سایز مغز کاهش پیدا میکرد
یکی از مهمترین تغییرات تکاملی در انسانها این بود که مغز انسانها با گذشت زمان رفته رفته رشد حجمی بیشتری میکرد که این افزایش با کاهش اندازهی دندانها همراه بود. جالب این که در حیوانات دیگر نیز مغز و دندان در ارتباط و تناسبی آشکار با هم رشد میکنند. یکی از فرضیات در مورد علت این کاهش سایز دندان این است که انسانها رفته رفته یاد گرفتند که غذا را قبل از خوردن روی آتش طبخ کنند که جویدن و هضم غذا را بسیار آسانتر میکرد و همزمان در زمان و انرژی مصرفی نیز صرفه جویی میشد. از این رو پس از مدتی دیگر دندانهای بلند به کار نمیآمد و رشد دندانها کاهش یافت.
۸- بقای انسان ممکن است تحت تاثیر متابولیسم بدنش بوده باشد
در دنیای امروزی که همه جا صحبت از رژیم غذایی سالم است به ما گفته میشود که بهتر است مقادیر کم حجمی از غذا را در طول روز مصرف کنیم تا متابولیسم بدنمان را افزایش داده و وزنمان کاهش پیدا کند. حقیقت علمی این است که متابولیسم کم باعث شده که انسانهای بقای بیشتری نسبت به دیگر گونههای جانوری داشته باشند.
به عبارت دیگر هر چه متابولیسم بدن شما بیشتر باشد به انرژی بیشتری نیاز پیدا خواهید کرد و هر چه انرژی بیشتری مصرف کنید بدن شما زودتر فرسوده خواهد شد. اگر متابولیسم بدن انسان را با دیگر گونههای جانوری پستاندار مقایسه کنیم در مییابیم که متابولیسم بدن ما در مقایسه با آنها بسیار کمتر است، چیزی در حدود ۵۰ درصد.
۹- انواع مختلف غذا باعث تکامل انسان شده است
یکی از فاکتورهای اساسی در تکامل غذایی است که مصرف میکنیم. در گذشته، اجداد ما پس از نقل مکان به یک جای جدید و سازگار شدن با شرایط محیطی، رژیم غذایی خود را ناگزیر تغییر میدادند، زیرا در هر مکان تنها غذاهای خاصی در دسترس افراد بود. به طور کلی رژیم غذایی انسانها از دانههای خوراکی، میوه ها، ماهی، حشرات و حیوانات کوچک تشکیل میشد که شرایط را برای تکامل مغز انسانهای اولیه فراهم میکردند. بدین ترتیب هوش انسان افزایش یافت و انسان رفته رفته به ساخت وسایل و استفاده از آتش روی آورد. در ادامه این ابداعات باعث شد که قطار تکامل همچنان با سرعت تمام به مسیر خود ادامه دهد.
۱۰- صورت انسان طوری تکامل یافته که بتواند در برابر ضربات مشت مقاومت کند
میلیونها سال پیش نبرد تن به تن و بدون اسلحه و مشت زنی رواج داشت و بر اساس مدارک تاریخی و علمی این درگیریها ممکن بود به شدت به خشونت کشیده شود. بنابر این ممکن است عقلانی باشد بگوییم که صورت انسان به نحوی تکامل یافته که در برابر ضربات مشت مقاومت کند.
۱۱- مشت انسان نیز همواره برای ضربه زدن تکامل یافته است
اگر بپذیریم که صورت ما برای تحمل کردن ضربات مشت تکامل یافته است پس عقلانی خواهد بود اگر ادعا کنیم که مشت ما نیز به دلایلی مشابه دچار تغییرات تکاملی شده است. به عبارت دیگر مطالعات اخیر در مورد آناتومی بدن انسان نشان داده که دستهای ما نه برای چابکی بلکه برای مشت زدن به شکل و ساختار کنونی رسیده اند.
این مطالعات بر این باور هستند که همزمان با این که انسانهای اولیه شروع به راه رفتن مستقیم کردند دستها نیز کوتاهتر شده و انگشت شست نیز تغییر شکل پیدا کرد. تغییرات دست را در گذشته ناشی از استفادهی انسان از ابزارهای مختلف و تکامل آنها برای استفادهی راحتتر و بهتر از این ابزارها میدانستند، اما مطالعات اخیر نشان میدهد که توانایی مشت کردن برای قابلیتهای مبارزهای انسانها تکامل یافته است.
۱۲- پروتئینی که در تکامل انسان نقش بسیار مهمی داشته است
پروتئین موسوم به «DUF ۱۲۲۰» پروتئینی است که به نظر میرسد در رشد و تکامل مغز انسان بیشترین تاثیر را داشته است. علت این ادعا این است که انسانها بیش از ۲۷۰ کپی از این پروتئین را در مغز خود دارند در حالی که این مقدار از پروتئین در مغز نخستیهایی مانند شامپانزهها و گوریلها کپیها کمتری دارد. مطالعات بیشتر ارتباط این پروتئین با ظرفیت بالای مغز انسان را تایید کرده و آن را یکی از مهمترین دلایل تفاوت انسان با دیگر نخستیها دانسته است.
۱۳- قابلیت پرتاب اشیا در انسانهای امروزی از اجداد منقرض شده به ارث رسیده است
مطالعات نشان میدهد که شانههای انسان با ذخیره و آزاد کردن انرژی در حین پرتاب اشیا شبیه تیرکمان عمل میکند. نیم تنهی بالا، شانهها و دست در انسان طوری تکامل یافته اند که به ما کمک میکنند انرژی را در شانه ذخیره کرده و اشیاء را پرتاب کنیم، همان چیزی که اجداد ما از آن برای شکار کردن، دفاع کردن از خود و غذا خوردن سود میبردند.
۱۴- رشد جمعیت
حدود ۱۰۰.۰۰۰ سال طول کشیده تا جمعیت انسان به ۱ میلیارد نفر برسد. شاید این عدد بسیار بزرگ به نظر برسد، اما جالب این است که بدانید برای دو برابر شدن جمعیت تنها ۱۳۳ سال زمان لازم بود. در ادامه پس از تنها ۴۴ سال جمعیت به ۴ میلیارد نفر رسید. به همین دلیل افزایش جمعیت به شدت زمین را تغییر میدهد که به نوبهی خود نقش مهم و اساسی در تکامل انسانها داشته است.
۱۵- چرا انسانها روی دو پا ایستادند؟
راه رفتن روی دو پا چیزی است که ما را از نخستیهای دیگر متمایز میکند و نئاندرتالها و انسانهای اولیهای که نسل امروزی از آنها نشأت میگیرد این ویژگی را با افزایش حجم مغز پیدا کردند و برخی بر این باورند که راه رفتن بر روی دو پا و در حالت ایستاده باعث افزایش حجم سینه و در نتیجه حجم تنفس برای دویدن میشد.
۱۶- آتش
همانطور که میدانیم ویژگیهای معدودی ما را از حیوانات هم خانواده متمایز میسازد که برخی از آنها عبارتند از راه رفتن روی دو پا، ساخت و استفاده از ابزارهای سنگی و توانایی در کنترل عناصر طبیعی مانند آتش. مطالعات باستان شناسی نشان میدهند که این ویژگی منحصر به فرد (استفاده و کنترل آتش) از طریق استفاده از سنگ چخماق که برای پوست کندن و برش گوشت مورد استفاده قرار میگرفت در انسان ظاهر شده است.
۱۷- لباس
به نظر میرسد که در برههای از زمان که انسانهای اولیه حجم زیادی از موهای بدن خود را از دست داده بودند به استفاده از پوست بقیهی حیوانات به عنوان لباس روی آوردند. این تاریخ در حدود یک میلیون سال قبل تخمین زده میشود.
۱۸- ابزار سنگی
ساخت و استفاده از ابزارهای سنگی توسط نیاکان ما در حدود ۲.۶ میلیون سال پیش اتفاق افتاده است. باستان شناسان در منطقهی «دیکا» (Dikkaa) در اتیوپی فسیلهایی از استخوان حیوانات را یافته اند که متعلق به ۳.۴ میلیون سال پیش بوده و به نظر میرسد که از آنها برای کشتن و تکه تکه کردن گوشت حیوانات استفاده شده است. این یافتهها نشان میدهد که احتمالاً انسانهای اولیه از قطعات سخت و تیز استخوانهای حیواناتی مانند بز کوهی برای کشتن حیوانات و تکه تکه کردن آنها سود میبرده اند.
۱۹- مهارت سخن گفتن
برخی از دانشمندان بر این باورند که ویژگیهای ارتباطی و استفاده از زبان در زمانی که نیاکان ما هنوز در آفریقا به سر میبردند پدید آمده است. به نظر میرسد این زبان که از صداهای نامفهوم، نالهها و خرخرهای خاصی تشکیل شده بود و مانند امروز در قالب کلمات بیان نمیشد. بدون شک در آن زمان از این زبان ابتدایی برای بیان احساس و دستورها استفاده میشده است. باستان شناسان و زبانشناسان بر این باورند که مهارتهای زبانی پیشرفته در حدود ۱۰۰.۰۰۰ سال پیش شروع به تکامل کرده اند.
۲۰- اولین شکار به دو میلیون سال پیش باز میگردد
شواهد بدست آمده از یک محل در تانزانیا که در آن حیوانات ذبح شده اند نشان میدهد که انسانها اولیه در حدود ۱.۶ میلیون سال پیش توانایی کمین کردن در مسیر گلههای حیوانات را داشته و آنها را شکار میکرده اند. بدین ترتیب میتوان ادعا کرد که انسانهای اولیه در حدود ۲ میلیون سال پیش از تکنیکهای شکار پیچیدهای برای کمین کردن و شکار گلههای گوزن و غزال و دیگر حیوانات استفاده میکرده اند.
ژن نئاندرتالها چه ارتباطی با بیماری "کووید-۱۹" دارد؟
آثار ژن نئاندرتالها همچنان در برخی از انسانها وجود دارد. به باور پژوهشگران این موضوع میتواند پاسخی به این پرسش باشد که چرا شدت ابتلا به ویروس جدید کرونا در نقاط مختلف جهان چنین متفاوت است.
شدت ابتلا و میزان مرگ و میر در اثر بیماری کووید-۱۹ در برخی از نقاط جهان بسیار نازلتر از دیگر نقاط است. به عنوان نمونه، آفریقا کمترین میزان فوتی و ابتلا به بیماری کووید-۱۹ را نشان میدهد. این در حالی است که سطح خدمات پزشکی و دسترسی مردم به بهداشت در کشورهای این قاره پایینتر از مثلا کشورهای اروپایی یا آمریکای شمالی است.
اخیرا یک گروه از پژوهشگران و دانشمندان سوئدی موفق به کشفی شدهاند که میتواند تا حدودی پاسخ قانعکنندهای برای این پرسش باشد.
دو دانشمند سوئدی به نامهای سوانت پئابو و هوگو سبرگ در ژنوم انسانهای نئاندرتال ژنی را یافتهاند که میتواند باعث یک تا سه برابر شدن شدت ابتلا به بیماری کووید-۱۹ گردد.
اشتفان شیفلز، از انستیتو تاریخ بشر در مؤسسه ماکس پلانک نیز بر این باور است که نتایج حاصله از کار پژوهشی این دو دانشمند سوئدی قانعکننده است.
شیفلز معتقد است که جهشی در یک ژن، احتمال شدت گیری ابتلا به بیماری کرونا را میتواند افزایش دهد و احتمال اینکه فرد مبتلا ناگزیر به اقامت در بیمارستان شود را دو برابر کند. همین موضوع احتمال این را که فرد مبتلا به تنفس مصنوعی نیاز داشته باشد، افزایش میدهد.
گفته میشود که ژنوم انسانهای نئاندرتال با ژنوم انسانهای امروزین تفاوت دارد. بهرغم آن، در برخی از انسانها آثار ژنتیک انسان نئاندرتال بیش از سایر انسانها است.
پروفسور سوانت پئابو و تحقیق بر روی ژنوم نئاندرتالها
این دانشمندان سوئدی در سال ۲۰۱۰ موفق شده بودند، همراه با تیم خود ژنوم انسان نئاندرتال را بازآفرینی کنند. بنیان انجام این کار استفاده از استخوانهایی بود که دهها هزار سال قدمت داشتند.
این دانشمندان آنگاه ژنوم انسان نئاندرتال را با انسان امروزی مقایسه کردند. نتیجه این تحقیقات نشان میداد که در انسانهای امروزی حدود دو درصد از دیانای انسانهای نئاندرتال وجود دارد. همین موضوع بر روی سیستم دفاعی بدن انسانها تاثیر گذاشته و آنها را در برابر برخی از بیماریها آسیبپذیرتر کرده است. از آن جمله در برابر بیماری کووید-۱۹.
آنها در جریان تحقیقات خود متوجه تشابه موجود بین خوشه ژن گروهی از انسانهای امروزین با خوشه ژن انسانهای نئاندرتال شدند. گفته میشود آثار ۵۰ هزارساله این تشابه در شدت ابتلا به این بیماری نقش دارد.
به باور این دانشمندان جهش ژن نئاندرتالها در یک نفر از هر ۱۲ نفر شهروند اروپایی دیده میشود. این در حالی است که مشاهده چنین پدیدهای در بین شهروندان قاره آفریقا، امری بسیار نادر است.
کروموزوم ۳
نکته جالب در تحقیقات این دانشمندان مشاهده جهشی در کروموزوم ۳ انسانها است. به سخن دیگر، در خوشه ژن انسانها، کروموزوم ۳ در ارتباط با احتمال ابتلای شدید به بیماری کووید-۱۹ از اهمیت بسیاری برخوردار میشود.
هر یک از ۲۳ جفت کروموزومی انسانها هزاران ژن را شامل میشوند. انسانها دارای دو نسخه از کروموزوم ۳ هستند که شمار قابل ملاحظهای از اطلاعات دیانای را در بر میگیرد.
در پیکر انسان جهشهای ژنتیکی زیادی روی میدهد. اما تا پیش از شیوع ویروس کرونا دانشمندان کمتر به عوارض و عواقب برخی از این جهشهای ژنتیکی توجه کرده بودند.
اشتفان شیفلز بر این باور است که بیماری کووید-۱۹ بر اهمیت تحقیق بیشتر پیرامون این جهشهای ژنتیکی افزوده است.
تحقیقات دانشمندان سوئدی بر روی خوشه ژن انسانهای نئاندرتال و مقایسه آن با خوشه ژن انسانهای امروزی میتواند اطلاعات زیادی درباره گذشته بشر و تبارشناسی او ارائه کند، اما برای درمان بیماری کووید-۱۹ کمک چندانی نیست.