با هم میخونیم دوباره از نو ملودی از من ترانه از تو گذشتمونو قدم میزنیم دوره میکنیم خاطره هارو هر جوری که بود دلتنگیمونو ادامه دادیم تا همین امروز قلبمون پر از روزایِ روشن گوشمون پر از ترانه ست هنوز از نیمه ی شب تا اولِ صبح ستاره ها رو با هم میشمریم هم واسه خورشید دل میسوزونیم هم برای شب غصه میخوریم سازتو بردار وقت معجره ست بذار آسمون به زمین بیاد بذار دوباره همنفس بشیم چقدر این آهنگ به صدات میاد نبضمو بگیر تا باورت شه دلخوشیم چیزی جز ترانه نیست به من که زنده ام به هوایِ تو نگو زندگی عاشقانه نیست دنیا همیشه همینجوریه پر از خوبو بد پر از روز و شب نباید از هم جدا بمونیم نباید از عشق بیفتیم عقب برای فرار از تنهاییات کافیه چشات به من بیفته ما تا همیشه فرصت نداریم نذار صدات از دهن بیفته سازتو بردار وقت معجره ست بذار آسمون به زمین بیاد بذار دوباره همنفس بشیم چقدر این آهنگ به صدات میاد
نفسم بنده به نفس توئه این دیوونه که همه کس توئه من که بی خوابیام حتی بیداریام دست توئه باز دو تا چشمی رو به رومه که هی دیدنش هر روز واسم آرزومه با اینکه من کنارشم هی نگرانشم میدونه تکیه گاهشم من بی قرارتم بدجوری خرابتم واسه دوس داشتن تو من یه پای ثابتم من بی قرارتم بدجوری خرابتم واسه دوس داشتن تو من یه پای ثابتم قلبت بنا نیست که از من دیگه دور شه هر روز یه جوری شه که دیدنت جور شه هر کی نمیتونه ببینه دور شه تو خوشی با دلم باز دو تا چشمی رو به رومه که هی دیدنش هر روز واسم آرزومه با اینکه من کنارشم هی نگرانشم میدونه تکیه گاهشم من بی قرارتم بدجوری خرابتم واسه دوس داشتن تو من یه پای ثابتم من بی قرارتم بدجوری خرابتم واسه دوس داشتن تو من یه پای ثابتم
تو فکرتم دو سه روزه دلم واسه تو می سوزه کی به تو گفته که قهرم بعد تو شیطونی کردم انگاری بین من و تو یکیه عین من و تو بهتره بازی تموم شه میام پیشت اگه روم شه بسه داری با این حرفا می افتی بد جوری از چشمام بسه پاشو بیا اینجا بگذر از این خیال و رویا بسه داری با این حرفا می افتی بد جوری از چشمام بسه پاشو بیا اینجا بگذر از این خیال و رویا تو فکرتم دو سه روزه دلم واسه تو می سوزه کی به تو گفته که قهرم بعد تو شیطونی کردم انگاری بین من و تو یکیه عین من و تو بهتره بازی تموم شه میام پیشت اگه روم شه بسه داری با این حرفا می افتی بد جوری از چشام بسه پاشو بیا اینجا بگذر از این خیال و رویا بسه داری با این حرفا می افتی بد جوری از چشام بسه پاشو بیا اینجا بگذر از این خیال و رویا
شعر قشنگ بودنی از تو به خود رسیده ام آیینه ای و روشنی خودم رو در تو دیده ام تویی که خلوت منو ستاره بارون میکنی برای تنهایی من آغوشتو وا میکنی بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم نشسته عطر یاد تو در خلوت رویای من پر شده از خیال تو تموم لحظه های من بخون دوباره قصه ای که قصه ساز من تویی زمزمه کن ترانه ای ترانه ساز من تویی بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم
یک لحظه و یک ساعت دست از تو نمیدارم زیرا که تویی کارم زیرا که تویی بارم از قند تو مینوشم با پند تو میکوشم من صید جگر خسته تو شیر جگرخوارم جان من و جان تو گویی که یکی بودست سوگند به این یک جان کز غیر تو بیزارم من تاج نمیخواهم من تخت نمیخواهم در خدمتت افتاده بر روی زمین خواهم آن یار نکوی من بگرفت گلوی من گفتا که چه میخواهی گفتم که همین خواهم جان من و جان تو گویی که یکی بودست سوگند به این یک جان کز غیر تو بیزارم در شادی روی تو گر قصه غم گویم گر غم بخورد خونم والله سزاوارم در شادی روی تو گر قصه غم گویم گر غم بخورد خونم والله سزاوارم