منم ترانه خونِ،ترانه ی آوانگارد بس که رسیده اینجا،به استخونِ من کارد بهم بزن سکوتو،بشکن تَنِ تابوتو میونِ شرق وحشی،میخوام برات کابوی شم میخوام بدزدمت و،شاهزاده یِ تِروی شم افسانه رو دوئل کن،بدبختیامو ول کن بیا قد سیصدسال،بریم تو غار بخوابیم حداقلش اینه،سه قرن بی عذابیم چشماتو رو هم بذار،خارج میشیم از مَدار رو دنده ی لجِ من،بند اومده اتوبان کنارمی دوباره،تو جنگل سی سنگان رفتم همیشه رفتم،خط زمانو بشکن قدم بزن تو پارکِ،رویایِ فرضیِ من تنت یه سرزمینه،با خط مرزیه من بی تو روان پریشم،نزار جهنمی شم درست مثلِ یه فیلمه،آرزوهامو ببین یه خرده مهربون باش،اندازه ی یه دلفین تئاتر زندگی رو،خوب بازی میکنی تو شبیه در با تخته،باهات چه جور و جفتم نزار تو راه رویا،پیلی پیلی بیفتم بدونِ حسرت و کاش،هم قدم خودم باش
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره که توام راه نمایی همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی همه نوری و سروری همه جودی و جزایی همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری احد بی زن و جفتی ملک کامروایی بری از خوردن و خفتن بری از شرک و شبیهی بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی نبد این خلق و تو بودی نبود خلق و تو باشی نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی همه نوری و سروری همه جودی و جزایی نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
قبل از تو این نبودم من اینچنین نبودم اینگونه عاشقانه عاشق ترین نبودم قبل از تو من که بودم تنها و یکه بودم سرگرم زندگی و دنیا و سکه بودم دیدم تورا شدم دیوانه شدم چو شمع و تو پروانه آواره ای شدم بی خانه شکسته دل چو شیشه بعد از تو تا همیشه شدم شبیه یک ویرانه افتاده گوشه ی میخانه اسیر باده و پیمانه شکسته دل چو شیشه بعد از تو تا همیشه با من چه حرده ای تو چه کرده ای که بی تو عمرم گذشت و اما هنوزم با منی تو جانم بع لب رسیده آه دلم دیگر بریده عشق تو این دلم را به خاک و خون کشیده دیدم تورا شدم دیوانه شدم چو شمع و تو پروانه آواره ای شدم بی خانه شکسته دل چو شیشه بعد از تو تا همیشه شدم شبیه یک ویرانه افتاده گوشه ی میخانه اسیر باده و پیمانه شکسته دل چو شیشه بعد از تو تا همیشه
چرا هرچی راه میام باهات لج میکنی ساده منو از تو دلت پرت میکنی آدم نشدی هنوز مث قدیم یه دنده ای حرفاتو هر ثانیه عوض میکنی ولی عشق یعنی اسم تو خوب میکنه حالمو عشق یعنی یه عالمه خاطره از تو دارمو تو مث جونی برام عشق تو توی قلبمه من هرچی بگم از اون چشات گلم بازم کمه علاقم جلو چشمو بست نفهمیدم یهو دلم رفت تو از کجا اومدی که من بدجوری دلم به تو دل بست علاقم جلو چشمو بست نفهمیدم یهو دلم رفت تو از کجا اومدی که من بدجوری دلم به تو دل بست اسم تو رو این دل من میشه نوشت بعضی وقتا شیرینه دوری عشق عشق یعنی اسم تو خوب میکنه حالمو عشق یعنی یه عالمه خاطره از تو دارمو تو مث جونی برام عشق تو توی قلبمه من هرچی بگم از اون چشات گلم بازم کمه علاقم جلو چشمو بست نفهمیدم یهو دلم رفت تو از کجا اومدی که من بدجوری دلم به تو دل بست علاقم جلو چشمو بست نفهمیدم یهو دلم رفت تو از کجا اومدی که من بدجوری دلم به تو دل بست
اینجا تا به بندر خیلی راهِ دریا پرِ موج و بمبک زیاده بین آدمای شرطی زندگی کردمو باختم دلمو زدم به دریا خودمو بی تو شناختم کسی که با دیدنِ تو رو به رو شد با حقیقت از همین فاصله حالا کلت میشه رو شقیقت من برای کسی به جز تو شهر رو زیر و رو نکردم به چی باید میرسیدم وقتی آرزو نکردم هاول ولی هاول ولی شونه های تو دلیلِ گریه های آخرم شد پیشِ تو پهلو گرفتم دستای تو لنگرم شد من گذر نامه نخواستم زندگیم بی حد و مرزِ قلبی که تو سینه دارم دیگه آسون نمیلرزه اینجا تا به بندر خیلی راهِ دریا پرِ موج و بمبک زیاده