سختته نفس بکشی گریه کن سبکتر بشی بی دلیل رفت حق داری که دورتو قفس بکشی بی گناه گریه کن هی بگو آه گریه کن گریه کن بشین عکس عشقتو ببین ولی جای گله نی عاشقی یعنی همین حق داری بهونه از هر چیزی بگیری ولی حق نداری بمیری بی کسی تمومه توئه لحظه های شوم توئه گریه کن هیچ راهی نیست که ابر غم رو بوم توئه بی گناه گریه کن هی بگو آه گریه کن گریه کن بشین عکس عشقتو ببین ولی جای گله ای عاشقی یعنی همین حق داری بهونه از هر چیزی بگیری ولی حق نداری بمیری گریه کن بشین عکس عشقتو ببین ولی جای گله ای عاشقی یعنی همین حق داری بهونه از هر چیزی بگیری ولی حق نداری بمیری
همین که میخوام حرف دلم رو با تو بگم میری آره میدونم بد بوده کارم اینجوری دلگیری میشه این دفعه منو تو ببخشی ؟ میشه نگی میخوای ازم جدا شی ؟ میشه ببخشیو بگذری عشق من ؟ میشه فراموشت بشه گناهم ؟ میشه نگاه کنی به اشک و آهم ؟ هنوزم از همه بهتری عشق من ؟ منو ببخش اگه بچگی کردم بذار دستاتو تو دستای سردم منو ببخش میدونم اشتباه کردم منو ببخش اگه از تو بریدم اگه شکستیو هیچی ندیدم منو ببخش اگه بازم خطا کردم تو که همیشه سنگ صبور این دل تنهایی اگه نباشی دنیا تمومه دیگه چه دنیایی میدونی چیه دیوونگی بسه غرور چشممو غمت شکسته نگاتو برندار از تو نگاه من اگه میشه بذار پیشت بشینم پشیمونم عزیز نازنینم بیا ببخش دوباره این گناه من منو ببخش اگه دیوونه بودم تو که میترسیدی خونه نبودم اگه تو پاکیو همش گناه کردم منو ببخش هنوز اگه میتونی اگه مثل قدیما مهربونی منو ببخش عزیزم اشتباه کردم
مو به مو قدم قدم ، به زلف تو قسم قسم رسیده عشق تو به جان من به یاد تو نفس نفس ، بریده ام از این قفس زندان است جهان من عشقت چرا تاوان من شد ؟ رفتی غمت پایان من شد از هر گناهی توبه کردم چشمان تو ایمان من شد تورا چون جان خود میدانمت تورا چون سایه میپندارمت هر چه تو دوری من صبورم مرا از غم جدا نمیکنی مرا یک دم صدا نمیکنی من که گذشتم از غرورم قبل از تو من عاشق نبودم تو آمدی با هر نگاه مرا گرفتارم کنی این قرارمان نبود از عشق بیزارم کنی به یاد تو من بی قرارم ای وای هنوز چشم انتظارم تورا چون جان خود میدانمت تورا چون سایه میپندارمت هر چه تو دوری من صبورم مرا از غم جدا نمیکنی مرا یک دم صدا نمیکنی من که گذشتم از غرورم قبل از تو من عاشق نبودم
لفظی فصیح شیرین قدی بلند چابک رویی لطیف زیبا چشمی خوش کشیده یاقوت جان فزایش از آب لطف زاده شمشاد خوش خرامش در ناز پروریده تا کی کشم عتیبت از چشم دلفریبت روزی کرشمهای کن ای یار برگزیده آن لعل دلکشش بین وان خنده دل آشوب وان رفتن خوشش بین وان گام آرمیده آن آهوی سیه چشم از دام ما برون شد یاران چه چاره سازم با این دل رمیده زنهار تا توانی اهل نظر میازار دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده هر زاهدی که دیده یاقوت جان فزایش سجاده ترک کرده پیمانه در کشیده تا کی کبوتر دل باشد چو مرغ بسمل از زخم ناوک تو در خاک و خون تپیده تا کی کشم عتیبت از چشم دلفریبت روزی کرشمهای کن ای یار برگزیده
چی تورو آزرده چی خرابت کرده کی به جز قلب من انتخابت کرده نباید در حق تو بدی می کردم بیا یه کاری کن به دلت برگردم زندگیمو با عشق دست تو میدادم تو کدوم بیراهه از چشات افتادم زندگیمو با عشق دست تو میدادم تو کدوم بیراهه از چشات افتادم امتحانم رو من خیلی بد پس دادم اعتمادت رو هم بدجور از دست دادم نمیدونم شاید دست تقدیر اینه من باید تنها شم چون دلت بدبینه زندگیمو با عشق دست تو میدادم تو کدوم بیراهه از چشات افتادم زندگیمو با عشق دست تو میدادم تو کدوم بیراهه از چشات افتادم