نفسم بنده به نفس توئه این دیوونه که همه کس توئه من که بی خوابیام حتی بیداریام دست توئه باز دو تا چشمی رو به رومه که هی دیدنش هر روز واسم آرزومه با اینکه من کنارشم هی نگرانشم میدونه تکیه گاهشم من بی قرارتم بدجوری خرابتم واسه دوس داشتن تو من یه پای ثابتم من بی قرارتم بدجوری خرابتم واسه دوس داشتن تو من یه پای ثابتم قلبت بنا نیست که از من دیگه دور شه هر روز یه جوری شه که دیدنت جور شه هر کی نمیتونه ببینه دور شه تو خوشی با دلم باز دو تا چشمی رو به رومه که هی دیدنش هر روز واسم آرزومه با اینکه من کنارشم هی نگرانشم میدونه تکیه گاهشم من بی قرارتم بدجوری خرابتم واسه دوس داشتن تو من یه پای ثابتم من بی قرارتم بدجوری خرابتم واسه دوس داشتن تو من یه پای ثابتم
تو فکرتم دو سه روزه دلم واسه تو می سوزه کی به تو گفته که قهرم بعد تو شیطونی کردم انگاری بین من و تو یکیه عین من و تو بهتره بازی تموم شه میام پیشت اگه روم شه بسه داری با این حرفا می افتی بد جوری از چشمام بسه پاشو بیا اینجا بگذر از این خیال و رویا بسه داری با این حرفا می افتی بد جوری از چشمام بسه پاشو بیا اینجا بگذر از این خیال و رویا تو فکرتم دو سه روزه دلم واسه تو می سوزه کی به تو گفته که قهرم بعد تو شیطونی کردم انگاری بین من و تو یکیه عین من و تو بهتره بازی تموم شه میام پیشت اگه روم شه بسه داری با این حرفا می افتی بد جوری از چشام بسه پاشو بیا اینجا بگذر از این خیال و رویا بسه داری با این حرفا می افتی بد جوری از چشام بسه پاشو بیا اینجا بگذر از این خیال و رویا
شعر قشنگ بودنی از تو به خود رسیده ام آیینه ای و روشنی خودم رو در تو دیده ام تویی که خلوت منو ستاره بارون میکنی برای تنهایی من آغوشتو وا میکنی بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم نشسته عطر یاد تو در خلوت رویای من پر شده از خیال تو تموم لحظه های من بخون دوباره قصه ای که قصه ساز من تویی زمزمه کن ترانه ای ترانه ساز من تویی بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم
یک لحظه و یک ساعت دست از تو نمیدارم زیرا که تویی کارم زیرا که تویی بارم از قند تو مینوشم با پند تو میکوشم من صید جگر خسته تو شیر جگرخوارم جان من و جان تو گویی که یکی بودست سوگند به این یک جان کز غیر تو بیزارم من تاج نمیخواهم من تخت نمیخواهم در خدمتت افتاده بر روی زمین خواهم آن یار نکوی من بگرفت گلوی من گفتا که چه میخواهی گفتم که همین خواهم جان من و جان تو گویی که یکی بودست سوگند به این یک جان کز غیر تو بیزارم در شادی روی تو گر قصه غم گویم گر غم بخورد خونم والله سزاوارم در شادی روی تو گر قصه غم گویم گر غم بخورد خونم والله سزاوارم
یه حسی به من میگه نزدیکمی داری با خیالم قدم میزنی دارم با تو من زندگی میکنم یه عمره که با هر نفس با منی تو پنهون پیدایی و با منی به هر گوشه رو کردم و دیدمت من از شیشه عطر اردیبهشت من از شبنمو باد بوییدمت یه حسی به من میگه نزدیکمی داری با خیالم قدم میزنیدارم با تو من زندگی میکنم یه عمره که با هر نفس با منی به فکر منی تو دل لحظه هام تو نزدیکی و من چقدر از تو دور شده باغ چشمام پر یا کریم شده سهم دستام پر یا غفور دلم قرص امشب تو مهمونمی باز داره پلک دلم میپره هوای منو داره دستای تو چقدر حال من با تو شیدا تره