کتاب های برتر در ادبیات فرانسه کدام کتاب ها هستند؟ ادبیات فرانسه ؛ برترین کتاب های ادبیات فرانسه کداک کتاب ها هستند؟ بهترین کتاب های فرانسوی کدام کتاب ها هستند؟ برترین کتاب های فرانسوی کدام کتاب ها هستند؟
ادبیات فرانسه وامدار نامهای بزرگی چون ویکتور هوگو، کامو، کافکا، ولتر و اگزوپری است. بهترین کتاب های ادبیات فرانسه مانند دزیره و شازده کوچولو به زبانهای مختلف از جمله فارسی ترجمه شدهاند. دوستداران کتاب حتما نام چند اثر از نویسندگان فرانسوی را شنیده و تجربه خواندن کتابهایی از ادبیات فرانسه را داشتهاند.
در این مقاله، میخواهیم شما را با 11 کتاب نامدار از ادبیات فرانسه بیشتر آشنا کنیم. تلاش کردهایم در این انتخابها به تنوع نویسندگان و ژانرهای مختلف دقت کنیم. امیدواریم از این معرفی لذت ببرید.
شازده کوچولو
نویسنده: آنتوان دو سنت اگزوپری مترجم: محمد قاضی (پیشنهاد کاربران) انتشارات: امیرکبیر (پیشنهاد کاربران) تعداد صفحات: ۱۱۷ ژانر: تخیلی، سوررئالیست، فلسفی
شازده کوچولو را بسیاری از دوستداران کتاب میشناسند. حتی میتوان گفت بسیاری از علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی شازده کوچولو را خواندهاند، لمس کردهاند و از آن لذت بردهاند. منتها چرا بازهم در این مقاله انتخاب اول ما معرفی این کتاب دوستداشتنی و نامآشنا است؟ چون میخواهیم شازده کوچولو را به کسانی که نخواندهاند پیشنهاد کنیم و به کسانی که خواندهاند بگوییم لذت خواندنش را دوباره و دوباره تجربه کنند!
شازده کوچولو کتابی است از ادبیات فرانسه که بدون اغراق، از دید سلیقههای مختلف و از نظر آدمهای متفاوت، یکی از بهترین کتاب های ادبیات فرانسه است. کوتاه ولی بسیار غنی؛ ساده اما بسیار تأثیرگذار؛ دنیایی کودکانه اما منطبق بر تمام عواطف بزرگسالان. شازده کوچولو را باید بخوانید تا بدانید چرا اینچنین پرطرفدار و تأثیرگذار است.
شما زیبایید، ولی جز زیبایی هیچ ندارید. کسی برای شما نمیمیرد. البته گل مرا هم رهگذر عادی شبیه شما میبیند. ولی او یک تنه از همه شما سر است، چون من فقط او را آب دادهام، چون فقط او را زیر حباب گذاشتهام، چون فقط برای او پناهگاه با تجیز ساختهام، چون فقط برای خاطر او کرمهایش را کشتهام، چون فقط به گِلهگزاری او با به خودستایی او یا گاهی هم به قهر و سکوت او گوش دادهام. چون او گل من است.
بینوایان
نویسنده: ویکتور هوگو مترجم: حسینقلی مستعان (پیشنهاد کاربران) انتشارات: امیرکبیر (پیشنهاد کاربران) تعداد جلد: ۲ ژانر: تاریخی، معماری، جامعهشناسی
بینوایان از پرآوازهترین و بهترین کتاب های ادبیات فرانسه است که در ۲ جلد منتشر شده است. این کتاب یکی از بزرگترین کتابهای قرن نوزدهم بود و همچنان در دسته بهترین داستانهای کلاسیک قرار دارد. علاقهمندان به دنیای بینظیر کتابها و خصوصا دوستداران ادبیات فرانسه، اگر بینوایان را نخوانده باشند، احتمالا فیلم آن را دیده و با ذات و داستان آن آشنایی دارند.
این مسئله به نامداری و تأثیرگذاری این اثر ادبی برمیگردد. داستانی پرکشش و جذاب که مخاطب را با خود به خیابانها و خانههای درون قصه میبرد. کتابی که خواندن آن باعث میشود آدم قبلی نمانید و تا مدتها با شخصیتهای قصه در یک بُعد از ذهنتان زندگی کنید. همینقدر تأثیرگذار و دوستداشتنی!
هرگز نه از دزدان بترسیم، نه از آدمکشان. اینها خطرات بیرونیاند، خطرات کوچکاند. از خودمان بترسیم. دزدان واقعی، پیشداوریهای ما هستند؛ آدمکشان واقعی نادرستیهای ما هستند. مهالک بزرگ در درون مایند. چه اهمیت دارد آنچه سرهای ما را یا کیسه پولمان را تهدید میکند! نیندیشیم جز در آنچه که روحمان را تهدید میکند.
چرا بیگانه؟ چون شخصیت اصلی آن، هم در اصل قصه و هم برای مخاطب کتاب بیگانه است. شخصیتی که درک حسوحالش کار سادهای نیست. این فرد به دنیا با دیده متفاوتی نگاه میکند و مدام اطرافیانش و، همزمان، مخاطب قضاوتش میکنند. آلبرکامو برای بیان مفاهیم عمیق زندگی، بهجای استفاده از روشهای روتین و بهکاربردن مثالها، شخصیتهای مستقل خلق میکند.
این هنر او در نوشتن باعث شده آثارش بسیار پرطرفدار و نامدار شوند. بیگانه هم یکی از بهترین کتاب های ادبیات فرانسه است و برنده جایزه ادبی معتبر نوبل شده است. میتوان گفت خواندنش دنیای مخاطب را برای همیشه تحتتأثیر قرار خواهد داد.
پس از چند ماه اگر میخواستند او را از نوانخانه بیرون بیاورند بازهم گریه میکرد. بازهم بهعلت تغییر عادت بود. کمی هم به این جهت بود که در سال اخیر هیچ بدیدن او نیامده بودم…
مادام بواری، دیگر اثر فرانسوی محبوب، کتابی است مناسب آدمهای امروزی. عشق، حقیقت دوستداشتن و جلوههای متفاوتی که این مفاهیم دارند، در کتاب مادام بواری به چالش کشیده شدهاند. شخصیت اصلی قصه در پی یافتن عشق حقیقی است. آیا این جستوجو سرانجامی خواهد داشت؟ بهراستی عشق حقیقی قابل لمس و تجربه است؟
اگر شما هم به این مفهوم و داستان علاقهمندید، با خواندن این کتاب میتوانید تجربه متفاوتی از عشق و معنای آن کسب کنید. گرچه ممکن است غیرقابلپیشبینی باشد، آنقدر منطبق بر دنیای امروز ماست که ماتومبهوت خواهید شد!
گویى دستهایش کثیف بودند، در صورتى که آنها را با آب تمیز شسته بود. و بهخاطر کار و زحمت زیاد نیمهبسته بودند. این دستها نشانه رنج و زحمتهاى او بودند. یک نوع خشکى رهبانى در صورتش موج مىزد و هیچگونه غم و شادى چهره سرد او را سست نمىکرد.
در جستوجوی زمان ازدسترفته
نویسنده: مارسل پروست مترجم: مهدی سحابی (پیشنهاد کاربران) انتشارات: مرکز (پیشنهاد کاربران) تعداد جلد: ۷ ژانر: فلسفی، داستانی
بلندترین یا دستکم یکی از بلندترین رمان های جهان! در جستوجوی زمان ازدسترفته اثر مارسل پروست فرانسوی بهجهات مختلف شاهکار است. این شاهکار فرانسوی روایت زندگی شخصیتی است که بسیاری گفتهاند خود مارسل را تداعی میکند. این شخصیت در قصههای مختلف بهدنبال یافتن معنای زندگی است.
وجوه مختلف زیستن را بررسی میکند و میخواهد معنا و فلسفه زندگی را تعریف کند. این کتاب، که حجم آن تقریبا دو برابر کتاب جنگ و صلح لئو تولستوی است، شامل ۷ مجموعه متفاوت است، کلیت قصه هر ۷ جلد هم به ارزش زمان اشاره دارد:
اسیر؛
گریخته؛
زمان بازیافته؛
طرف گرمانت؛
سدوم و عموره؛
طرف خانه سوان؛
در سایه دوشیزگان شکوفا.
وقتی ذهن آدمی دنبال خیال است نباید او را از خیال دور کرد، نباید خیال را برایش جیرهبندی کرد. تا زمانی که ذهنتان را از خیالهایش دور نگه میدارید، مانع آن میشوید که آنها را بشناسد؛ و گول ظواهر بیشماری را میخورید چون نتوانستهاید به ذات آنها پی ببرید. اگر کمی خیالبافی خطرناک باشد، راه درمانش کمترکردن خیال نیست، بلکه باید خیال را بیشتر کرد، خیال و بازهم خیال. مهم این است که باید خیالهایمان را خوب بشناسیم تا دیگر از آنها رنج نکشیم. (در سایه دوشیزگان شکوفا)
کاندید از بهترین کتاب های ادبیات فرانسه، اثر فلسفی ولتر روشنفکر است. دورانی که دیگر تفکرات قرونوسطایی منسوخ شده بودند، فیلسوفان و روشنفکران جوانی تلاش کردند تا رویکردهای فلسفی جدیدی ارائه کنند. ولتر نیز از آن دسته افراد بود. این فیلسوف فرانسوی کاندید را با شخصیت آرمانی و جذابی شکل داده و در حین رشد کتاب به دیدگاههای نوین اروپا اشاره میکند.
کاندید واژهای است بهمعنای پاک و صادق که توصیفگر شخصیت اصلی قصه هم است. اگر مایل باشید ادبیات، تاریخ و فرهنگ فرانسه را بهتر بشناسید، کاندید کتاب کمحجم و ارزشمندی است برای شروع.
همهسوی این سرزمین با زیبایی و شوق و لذت بر آنها نمایان گردید. همهجا سودمندی و رضایتمندی در کنار هم وجود داشت. درشکههای خوشساخت درخشان که زنان و مردانی با زیبایی خارقالعاده در آنها نشسته بودند جادهها را آراسته بودند و گوسفندان سرخ بزرگی سریعتر از بهترین اسبان آندلوسی، تتوان و مکینز، آنها را میکشیدند.
عاشق
نویسنده: مارگریت دوراس مترجم: قاسم روبین (پیشنهاد کاربران) انتشارات: اختران (پیشنهاد کاربران) تعداد صفحات: ۱۱۲ ژانر: داستانی، عاشقانه
رمان عاشق روایت بخشی از زندگی دوراس (نویسنده کتاب) است. این کتاب، که جایزه گنکور را هم در کارنامه دارد، درباره عشق دختری ۱۵ساله به مردی ٣٠ساله است. دختری که ۲ برادر دارد و مسائل مختلف در خانواده انها در جریان است. پسری از منطقه چین که پدرش به ازدواج آنها راضی نیست. این رمان یکی از زیباترین و بهترین کتاب های ادبیات فرانسه در ژانر عاشقانه است.
کینه همیشه با سکوت آغاز میشود و فراتر از کینه در واقع همین سکوت است. هنوز اینجا هستم، اینجا، در برابر این کودکان فریبخورده، و با حفظ همان فاصلهای که با رمزوراز دارم. من هیچوقت ننوشتهام، خیال کردهام که نوشتهام، هیچوقت دوست نداشتهام، خیال کردهام که داشتهام. من هیچکاری نکردم جز انتظارکشیدن، انتظار در برابر دری بسته.
سرخ و سیاه
نویسنده: استاندال مترجم: عظمی نفیسی (پیشنهاد کاربران) انتشارات: علمی و فرهنگی (پیشنهاد کاربران) تعداد صفحات: ۷۹۸ ژانر: داستانی
جولین سورل شخصیت اصلی این رمان است؛ کسی که برای معروفیت و محبوبیت تلاش میکند و کمکم با فریب و ریاکاری به پیش میرود. تا آنجا که احساس میکند تمام موفقیت عالم در پسِ ریا و فریب به دست میآید. از یک جایی بهبعد روی دیگر زندگی را میبیند و جولین با باورهایش درگیر میشود. این داستان جالب و خواندنی و نسبتا طولانی میتواند کاملا شما را با خود همراه کند و وقتی کتاب تمام شد، عمیقا دلتان برای آن تنگ شود!
این کتاب از بهترین کتاب های ادبیات فرانسه را نویسندهای جوان در سن ٣٨سالگی نوشته است. در حقیقت، این رمان بیشتر تجربه زیسته خود سلین است. استیو تولتز میگوید هنگام نوشتن رمان جزء از کل تحتتأثیر افراد مختلفی از جمله سلین بوده است. صداقت و روراستی شاخصی است که محتوای اصلی این کتاب را شکل داده است. این کتاب میتواند تجربههای ارزنده و تأثیرگذاری را با مخاطب به اشتراک بگذارد.
برای آنکه دیگران گمان کنند عاقلی، هیچچیزی لازم نیست غیر از رو، پررو که باشی، کافی است، تقریبا هرکاری برایت آزاد است، هر کاری. برای خودت اکثریتی داری و اکثریتت برایت تعیین میکند چهچیزی دیوانگی است و چهچیزی نیست.
سه تفنگدار
نویسنده: الکساندر دوما مترجم: محمدطاهر قاجار (پیشنهاد کاربران) انتشارات: امیرکبیر (پیشنهاد کاربران) تعداد صفحات: امیرکبیر ژانر: داستانی، تاریخی
سه تفنگدار قصهای است درباره پادشاه وقت فرانسه، لویی سیزدهم به نامهای آتوس، پورتوس و آرامیس که در کنار جوانی دلاور و زیرک بهنام دارتانیان که در طول داستان به عضویت تفنگداران سلطنتی درمیآید. داستانی دنبالهدار که در واقع بخشی از تاریخ فرانسه را پوشش میدهد. شعار پرطرفدار «همه برای یکی و یکی برای همه» در واقع بعد از انتشار این کتاب بر سر زبانها افتاد.
کتاب فرانسوی
پادشاه به همان اندازه تحتتأثیر کمک دلیرانه دارتانیان قرار گرفت. او با گشادهدستی به مرد جوان پاداش داد و دارتانیان ثروت جدیدش را با دوستانش تقسیم کرد. او همچنین اتاقهایی دلپذیر برای خودش اجاره کرد و یک مستخدم استخدام نمود. برای هفتهها زندگی برای دوستان خوب بود؛ اما سرانجام پول تمام شد. آنها به یکدیگر غذا میدادند؛ اما بهزودی متوجه شدند که به منبع جدید ثروت نیاز دارند.
فرانسه ادبیات غنی و پرطرفداری دارد. آثار فرانسوی زیادی از نویسندگان مختلف منتشر شده و بسیاری از آنها به زبان فارسی هم برگردانده شدهاند. در قسمت قبل، این مقاله شما را با ۱۰ اثر نامدار از ۱۰ نویسنده معروف فرانسوی آشنا کردیم. در ادامه، میخواهیم فهرستی از دیگر رمانهای فرانسوی معروف را به شما معرفی کنیم:
«سقوط» اثر آلبر کامو؛
«طاعون» اثر آلبر کامو؛
«ژرمینال» اثر امیل زولا؛
«تهوع» اثر ژانپل سارتر؛
«آدمخواران» اثر ژان تولی؛
«دزیره» اثر آن ماری سلینکو؛
«بل آمی» اثر گیدو موپاسان؛
«سنترال پارک» اثر گیوم موسو؛
«مغازه خودکشی» اثر ژان تولی؛
«دوستش داشتم» اثر آنا گاوالدا؛
«سفر به مرکز زمین» اثر ژول ورن؛
«مجموعه چهار کتاب» اثر آنا گاوالدا؛
«زندگی در پیش رو» اثر رومن گاری؛
«شاهزاده کلیوز» اثر مادام دو لا فایت؛
«بریتماری اینجا بود» اثر فردریک بکمن؛
«کنت مونت کریستو» اثر الکساندر دوما؛
«خداحافظ گاری کوپر» اثر رومن گاری رومن گاری؛
«آدمهای خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه مینوشند» اثر آنیس مارتن لوگان.
در این مقاله از مجله اینترنتی ماهتوتا ، شما را با برخی از معروف ترین رمان های ادبیات فرانسه آشنا کردیم. اگر شما هم از دوستداران کتابهای فرانسوی هستید و نظری درباره آثار ادبی فرانسه دارید، لطفا نظرتان را در بخش «ارسال دیدگاه» با ما و مخاطبان مجله اینترنتی ماهوتا در میان بگذارید. برایمان ارزشمند خواهد بود.
5 مرحله مهم آموزش چرم دوزی رایگان کدام مراحل هستند؟ در لیست لوازم موردنیاز چرم دوزی کدام لوازم قرار دارند؟ وسایل چرم دوزی را از کجا بخریم؟ در لیست آموزش چرم دوزی رایگان در 5 مرحله مهم کدام مراحل قرار دارند؟
آموزش چرم دوزی برای کسانی که در این زمینه بیتجربهاند و آشنایی قبلی با این هنر ندارند شاید در نگاه اول بسیار چالشبرانگیز و دشوار به نظر برسد. منتها واقعیت امر آن است که آنقدرها هم پیچیده نیست. اگر با نکات و مسائل اساسی مرتبط با این کار آشنا شوید، میتوانید در کوتاهترین زمان ممکن وسایل مختلف مثل کیفپول، کمربند، جاکارتی و نظایر اینها را از جنس چرم درست کنید.
کافی است ابزارهای لازم برای چرم دوزی را بشناسید و بدانید که برای درستکردن وسایلی نظیر آنچه گفته شد چه مراحلی را دنبال کنید. مقاله حاضر راهنمای جامعی است برای آموزش مقدماتی چرم دوزی با دست. برای کسب اطلاعات بیشتر، تا پایان این مقاله از مجله اینترنتی ماهتوتا همراه ما بمانید. با مطالعه این مقاله، شما هم قادر به ساخت وسایل مختلف از جنس چرم خواهید بود.
نکات و مسائلی که پیش از شروع کار باید مدنظر قرار دهید
پیش از هرچیز باید ببینید برای چه میخواهید آموزش چرم دوزی ببینید و هدفتان از قدمگذاشتن در این مسیر چیست. برای انجام برخی پروژههای چرم دوزی فقط به چندساعتی زمان نیاز خواهید داشت و مهارت آنچنانی هم نمیخواهد. اگر بخواهید جاکارتی چرمی درست کنید، کافی است دو تکه چرم را ببرید و به یکدیگر بچسبانید. برای درستکردن چیزهای سادهای مثل این بعضا حتی به دوختودوز هم نیازی نخواهید داشت.
اما اگر بخواهید حرفهایتر کار کنید و اهداف بلندمدت در ذهن داشته باشید (اهدافی مثل پرکردن اوقات فراغت با درستکردن وسایل چرمی) قضیه کمی متفاوت خواهد بود. در این شرایط، حتما باید کمی در دوختودوز مهارت پیدا کنید تا امکان چرم دوزی با دست را داشته باشید. با انواع دوخت چرم آشنا شوید و بدانید هریک از اینها چه اصول و قواعدی دارند. شاید حتی بعدها بسته به اهدافی که برای خود در نظر گرفتهاید به ابزار چرم دوزی حرفه ای هم نیاز پیدا کنید.
در مقاله حاضر، شما را با آموزش چرم دوزی با دست و اصول مقدماتی آن آشنا میکنیم که برای شروع کار نیاز خواهید داشت؛ مثلا اینکه به چه وسایلی نیاز خواهید داشت و مراحلی که برای چرم دوزی باید دنبال کنید چهها هستند. این مقاله میتواند نقطهآغازی باشد برای اهداف بلندپروازانهتری که شاید در ذهن داشته باشید.
اگر میخواهید چرم دوزی را بهصورت حرفهای دنبال کنید، حتما پیشنهاد میکنیم ویدئوهای آموزشی استادکارهای چرمدوز را تماشا کنید. ببینید آنها از چه تکنیکهایی برای درستکردن وسایل مختلف چرمی استفاده میکنند. منتها بههیچعنوان پروژههای خودتان را با کارهای حرفهای آنها مقایسه نکنید. با انجام این کار ناامید خواهید شد و ممکن است دست از تلاشکردن بکشید. حداقل به ۱ یا ۲ ماه زمان و تمرین نیاز است تا بتوانید وسایل چرمی تمیز و قابلعرضهای درست کنید.
معرفی وسایل چرم دوزی
پیش از هر چیز باید بدانید برای چرم دوزی به چه وسایل و ابزارآلاتی نیاز خواهید داشت تا هنگام شروع کار، بهخاطر نداشتن وسیلهای بخصوص از ادامه کار بازنمانید. برای شروع کار به وسایلی نیاز خواهید داشت که در ادامه معرفی میشوند:
چرم؛
چاقو/ کاتر/ قیچی مخصوص چرم/ تیغ جراحی یا هر وسیله تیز دیگری که بتوانید برای بریدن چرم از آن استفاده کنید؛
سنبه یا انبر پانچ (از این دو ابزار برای سوراخکردن چرم استفاده میکنند، سوراخهایی که هنگام دوختودوز لازم و ضروری خواهند بود)؛
مشته (وقتی از سنبه برای سوراخکردن چرم استفاده میکنید، به مشته هم نیاز خواهید داشت. مشته ابزاری است شبیه به چکش که با آن روی سنبه میکوبند تا در چرم سوراخ ایجاد شود)؛
نخ/ نخ مومدار و سوزن؛
شابلون (برای نشانهگذاری دقیق نقاطی که قرار است روی چرم سوراخ کنید)؛
خطکش یا گونیا (برای ایجاد برشهای دقیق بر روی چرم)؛
خودکار حرارتی نشانهگذاری یا خودکار معمولی چرم؛
محلول پرداخت لبه چرم (اختیاری)؛
چسب (اختیاری).
اینها وسایل و ابزارآلات پایهای و اساسی لازم برای چرم دوزی هستند که برای انجام این کار به آنها نیاز خواهید داشت. برای کار در خانه و چرم دوزی در منزل به مکانی هم نیاز خواهید داشت که بتوانید در آن بدون مزاحمت مشغول به کارتان شوید. اگر بتوانید میزی محکم تهیه کنید که بتوانید روی آن کارتان را انجام دهید عالی است. منتها روی زمین هم میتوانید چرم دوزی کنید و از این بابت جای نگرانی نیست. در حالت کلی هرچه فضای بیشتری در اختیار داشته باشید بهتر است.
در سطح شهرها و شهرستانها فروشگاههایی هستند که مخصوص فروش وسایل و ابزارآلات چرم دوزی هستند. با جستوجو در اینترنت بهسادگی میتوانید آدرس این فروشگاهها را در شهر محل سکونتتان پیدا کنید. اگر بهخاطر شرایط کنونی از بابت شیوع ویروس کرونا نگرانی دارید، میتوانید بهجای مراجعه حضوری از خدمات وبسایتهای فروش آنلاین کالا استفاده کنید.
آموزش چرم دوزی با دست در ۵ مرحله مهم و اساسیطراحی و تهیه الگو
اولین گام در آموزش چرم دوزی طراحی و تهیه الگوست. پیشنهادمان این است که برای انجام این کار از کاغذهای شطرنجی استفاده کنید که هم طراحی الگو در آنها سادهتر است و هم آنکه از بابت اندازهگیریها کارتان را سادهتر خواهند کرد.
پس از آنکه الگوی موردنظر را روی کاغذ شطرنجی طراحی کردید و کشیدید، کاغذ را روی تکهای مقوای ظریف (مثل مقوای بستهبندی کورنفلکسها و نظایر این محصولات) بچسبانید که دوام بیشتری داشته باشد و بتوانید بعدها هم در صورت نیاز از آن استفاده کنید. الگوهای متعددی برای محصولات چرمی در اینترنت وجود دارند که میتوانید برای شروع کار از آنها استفاده کنید.
وقتی الگوی موردنظر برای چرم دوزی را انتخاب کردید، نوبت به انتخاب چرم میرسد. چرمها در رنگها و طرحهای متنوع در دسترساند. میتوانید بسته به سلیقه و صلاحدید خود، با توجه به وسیلهای که میخواهید درست کنید، از میانشان انتخاب کنید.
چرم نسبتا گران است. توصیه میکنیم برای انتخاب از میان انواع مدلها و رنگها خوب وقت بگذارید و انتخابی هوشمندانه داشته باشید. برای خرید چرم ترجیحا بهتر است حضوری به فروشگاه چرمفروشی مراجعه کنید. اینطور میتوانید از نزدیک و بهدقت رنگ و طرح انواع مدلهای چرمها را بررسی کنید.
چرمها را معمولا بر اساس وزن میفروشند. هرچه وزن چرم کمتر باشد، ضخامت کمتری هم خواهد داشت. در فهرست زیر میتوانید وزن مناسب برای درستکردن انواع وسایل چرمی مشاهده کنید:
۲ تا ۳ اونس برای کیف پول چرمی (هر اونس تقریبا معادل با ۲۸ گرم است)؛
۴ تا ۵ اونس برای کیف چرمی؛
۸ اونس به بالا برای چیزهایی مثل کمربند که ضخامت بیشتری دارند.
بهتر است از خریداری چرمهای خیلی ظریف برای درستکردن چیزهایی مثل کیف پول خودداری کنید، چون بهسرعت فرسوده خواهند شد و شکلوشمایل اصلیشان را از دست میدهند.
برش چرم با توجه به الگوهای از پیش تهیهشده
ایجاد برش از مراحل کلیدی و مهم در بحث آموزش چرم دوزی است. کیفیت محصول نهایی نیز تا حدود زیای وابسته به دقت عمل و ظرافتی خواهد بود که در این مرحله از کار به خرج میدهید.
با استفاده از خودکار حرارتی نشانهگذاری یا خودکار معمولی چرم الگو را روی چرم بکشید. سپس، با کمک کاتر یا هر وسیله دیگری که برای این منظور تعبیه کردهاید، شروع به ایجاد برش بر روی چرم کنید. توصیه میکنیم پیش از آنکه به سراغ پروژههای بزرگتر بروید، کمی تمرین کنید و روی تکههای کوچکتر و ارزانقیمتتر چرم برش بزنید تا کمی دستتان راه بیفتد و مهارت بیشتری در این کار پیدا کنید. هرچه تمیزتر برش بزنید، کنارههای چرم ظاهر زیباتری خواهند داشت.
برای برش خطوط صاف از خطکش استفاده کنید و برای برش خطوط منحنی از چیزهایی مثل سکه یا کاسه. برای برشزدن چرم از قیچی مخصوص هم میتوانید استفاده کنید که البته کمی دشوارتر است و نیاز به تمرین و مهارت بیشتر دارد. تیزبرها و چاقوهای چرم دوزی که تیغه منحنی دارند برای تازهکارها انتخابهایی ایدئالاند. نکته فوقالعاده مهمی که نباید از یاد ببرید تیزکردن چاقو، قیچی یا هر چیز دیگری است که برای ایجاد برش بر روی چرم میخواهید از آن استفاده کنید.
دوختن کنارههای چرم روی یکدیگر
حساسترین و احتمالا دشوارترین مرحله در بحث آموزش چرم دوزی شیوه دوختن کنارههای چرم روی یکدیگر است. برای این منظور از تکنیکی استفاده میشود بهنام «دوخت بخیه» (saddle-stitching) که کمی مهارت میخواهد. اگر آشنایی قبلی با آن نداشته باشید، بهتر است پیش از شروع به انجام این کار چند ویدئوی آموزشی راجعبه چگونگی انجام آن ببینید.
روش کار به این صورت است که ابتدا با استفاده از شابلون یا هر وسیله دیگری که تهیه کردهاید نقاطی را که روی چرم باید سوراخ شوند مشخص میکنید (نقاطی که با فواصل مساوی از یکدیگر قرار میگیرند). سپس با استفاده از دو ابزار سنبه و مشته (یا چکش) شروع به سوراخکردن این نقاط میکنید. کنارهها را روی یکدیگر قرار دهید. ترجیحا بهتر است بین دو لایه چسب بزنید تا هنگام دوختودوز مشکلی از بابت تکانخوردن آنها وجود نداشته باشد. سپس سوزن را نخ کنید و کار دوختودوز را آغاز کنید.
پرداخت و رنگزدن مرحله آخر در بحث آموزش چرم دوزی است. راهکارهای مختلفی برای این منظور در دسترس دارید. بسته به سلیقه و صلاحدید خود میتوانید از هریک که مایل باشید استفاده کنید. در ادامه مراحل پیادهسازی یکی از این راهکارها را شرح خواهیم داد:
سنبه اریبزن چرم را بردارید و آن را صاف و مستقیم روی کنارهها بکشید؛
کاغذ سنباده نهچندان زبری را بردارید و با فشار اندک آن را روی کنارهها بکشید؛
رنگی دقیقا همرنگ با چرمی که برای کار انتخاب کردهاید تهیه کنید، پارچهای از جنس برزنت یا پشم را در آن فروکنید و آن را روی کنارهها بکشید تا کاملا با چرم همرنگ شوند (اجباری برای رنگکردن کنارهها نیست و اگر شکل فعلی آنها را ترجیح میدهید، میتوانید از انجام این کار صرفنظر کنید)؛
پس از آن نوبت به پرداخت و جلادادن کنارهها میرسد. برای انجام این کار کافی است اندکی کنارهها را با آب نمدار کنید و سپس، پارچهای برزنتی روی آنها بکشید تا تیرهتر و براقتر شوند؛
در پایان، هم پارچه برزنتی دیگری را آغشته به موم کنید و روی کنارهها بکشید.
اگر مایل باشید، هنگام رنگزدن کنارههای چرم، میتوانید از زمینههای رنگ تیرهتر یا روشنتر نسبت به رنگ چرم اصلی استفاده کنید که اگر با سلیقه انتخاب شوند، ظاهر خوشایند و زیبایی به محصول نهایی خواهند داد.
این بود آموزش چرم دوزی در ۵ مرحله مهم و اساسی که باید بدانید. در ادامه مطلب، به شما خواهیم گفت که چطور میتوانید با توجه به آنچه تاکنون آموختید، ۳ محصول جالب و کاربردی از چرم درست کنید.
آموزش مرحلهبهمرحله درستکردن 3 محصول چرمی
کیف مثلثی کوچک جیبی
الگویی را که قرار است از روی آن این کیف مثلثی جیبی را درست کنید در تصویر زیر میبینید. ذوزنقهای که میتوان سه مثلث با اندازههای مساوی در آن ترسیم کرد:
سه مثلث هماندازه را مثل آنچه در تصاویر زیر میبینید روی هم برگردانید؛
نقطهای را که قرار است تبدیل به قفل کیف جیبی شود با مداد مشخص کنید و آن را سوراخ کنید (تصویر یکیمانده به آخر)؛
مثل آنچه در تصویر آخر میبینید، دو شکل مثلثی را روی هم بگذارید و کنارههای این دو را به یکدیگر بچسبانید؛
با گیره مثلثها را متصل به یکدیگر نگه دارید و یک شب آن را رها کنید تا خشک شود؛
روز بعد پیچ قفلمانندی را که از قبل تهیه کردهاید به سوراخ قسمت پایینی کیف جیبی (دو مثلثی که روی هم چسبانده شدند) متصل کنید و از آن برای باز و بسته کردن کیف استفاده کنید.
آموزش چرم دوزی کیسه جیبی جواهرات
مثل آنچه در تصویر اول میبینید، تکه چرمتان را بهشکل دایرهای نسبتا کوچک برش دهید و اطراف آن را با سوراخهایی با فواصل مساوی پر کنید؛
داخل سوراخها حلقههای فلزی کوچک قرار دهید؛
مثل آنچه در تصویر سوم میبینید ربانی را بردارید، آن را داخل یکی از سوراخها کنید و بهترتیب آن را از سوراخها عبور دهید تا به نقطه اول برسید (تصویر چهارم)؛
شروع به کشیدن قسمت اضافی ربان کنید تا تکهچرم مدور جمع شود و شکل کیسه جیبی جواهرات را به خود بگیرد؛
ربان را اطراف کیسه کوچک گره بزنید و از چیزی شبیه به آنچه در تصویر آخر میبینید برای تزیین آن استفاده کنید.
آموزش چرم دوزی کیف پول
دو تکه چرم را شبیه به آنچه در تصویر اول میبینید برش بزنید و روی هم بگذارید (از توضیحاتی که در بخشهای قبلی مطلب داده شد برای پرداخت گوشه و کنارههای چرم استفاده کنید)؛
داخل تکه بزرگتر را مثل آنچه در تصویر دوم میبینید چسب بزنید و تکه کوچکتر را روی آن بچسبانید؛
طبق آنچه در تصویر سوم میبینید، کنارههای قسمت سمت چپی تکهچرم اصلی را هم چسب بزنید و آن را روی تکهچرم کوچکتر برگردانید و بچسبانید؛
مثل تصویر چهارم کنارههای کیف پول چرمی را با ابزارهای معرفیشده در بخشهای قبلی مطلب سوراخ کنید و با نخ و سوزن آن را بدوزید.
در این مقاله ، سعی بر آن بود تا شرح جامعی درباره آموزش چرم دوزی در 5 مرحله مهم و اساسی در اختیارتان بگذاریم. پیشنهادمان این است که ابتدا مراحل توضیح دادهشده را بهدقت مطالعه کنید و سپس از نکات و توصیههایی که میآموزید برای درستکردن وسایلی که در بخش دوم مطلب طریقه درستکردنشان آموزش داده شده است استفاده کنید. این میتواند نخستین گام شما برای یادگیری هنر چرمدوزی باشد که چندان دشوار و پیچیده نیست.
در این مراحل مقدماتی، میتوانید با تهیه چند ابزار ساده وسایل زیبا و جالبی درست کنید و بهاینشکل اوقات فراغتتان را پر کنید. البته همهچیز مستلزم آن است که به این هنر و حرفه علاقهمند باشید و برایتان جذابیت داشته باشد. بهمرور زمان که پیشرفت کردید میتوانید ابزارآلات و وسایل حرفه ای چرم دوزی را تهیه کنید و کارتان را وسعت دهید.
سخن پایانی
اگر تازه به هنر و حرفه چرم دوزی روی آوردهاید و به آن علاقهمندید، میتوانید بازخوردهایتان را راجعبه مقاله گفتهشده در قسمت «ارسال دیدگاه» با ما و مخاطبان مجله اینترنتی ماهتوتا در میان بگذارید. اگر هم مایلید با نکات و توصیههای بیشتری درباره آموزش چرم دوزی آشنا شوید یا سؤالی دراینباره دارید در همین بخش مطرح کنید.
خبر بد را چگونه باید انتقال داد؟ چطور باید خبر بد را بگوییم؟ در انتقال خبر بد به نکاتی توجه کنیم؟ در انتقال خبر بد چه چیزهایی را فراموش نکنیم؟ نحوه صحیح انتقال خبر بد به چه صورت میباشد؟
در ادامه پاسخی جامع به این سوالات خواهیم داد،همراه مجله اینترنتی ماهتوتا باشید.
کیست که از دادن خبر بد خوشش بیاید؟ هیچکس؛ اما چه میتوان کرد؟ این زندگی آمیختهای از خوشیها و ناخوشیهاست. ثانیهها و لحظههایمان گاهی بهرنگ سیاهاند و گاهی سفید. خبرهای بد هم رخ میدهد و جلوگیری از آنها کار ما نیست. ماجرا وقتی سختتر میشود که باید خبری بد را به دیگران هم منتقل کنیم. شرایط سختی است، نه؟ چطور باید خبر بد را بگوییم؟ ما هم قبول داریم که گفتن چنین چیزی اصلا ساده نیست. برای همین در این مقاله از مجله اینترنتیماهتوتا، برایتان از شیوه دادن خبر بد گفتهایم.
توصیههایی درباره دادن خبر بد
چطور به کسی بگوییم که نمره ارزیابی عملکرد شغلیاش کم شده است؟ چطور به کسی درباره بستریشدن یا مرگ عزیزش اطلاع بدهیم؟ چطور خبرهای بد دیگر را منتقل کنیم؟ باید راهی باشد که ما را از برزخ ثانیههای تلخ رها کند؛ ثانیههای تلخی که در آن احساسات آدمها طیف وسیعی از حالتها مانند نگرانی، گاهی خشم، استرس و هیجان را تجربه میکند.
روند زیر را به خاطر بسپارید. این توصیهها به دردتان خواهند خورد:
خودتان را آرام کنید و بعد خبر بد را بگویید
ابتدا باید خودتان را آرام کنید. اگر خبر بد باعث شده مشوش شوید، کمی صبر کنید. بعد از اینکه آرام شدید و به اعصابتان تسلط پیدا کردید، خبر را به دیگران منتقل کنید. اگر دچار تشویش، هیجان، ترس، غم و… باشید، روی شنوندهها هم اثرات بدی خواهید گذاشت. نفس عمیق بکشید و با تسلط بر خود وارد عمل شوید.
دریافت خبر بد راحت نیست؛ بهویژه زمانی که ناگهانی باشد. همیشه در دادن خبر بد به کسی خودتان را جای او بگذارید. اگر جای دریافتکننده خبر باشید، دوست دارید که تند و بیمقدمه به شما رویداد یا اتفاقی تلخ گزارش شود؟ بهطور قطع، چنین نیست.
همیشه سعی کنید با حالتی آرام و بهدور از استرس، مقدمه گفتن خبر ناخوشایند را بچینید؛ برای مثال، بنشینید و فرد دریافتکننده خبر را هم کنارتان بنشانید. بعد با آرامش و صحبتکردنِ توأم با تماس چشمی شروع به مقدمهچینی کنید. در گفتن خبر عجله نکنید و مطمئن شوید اوضاع را آرام کردهاید، بعد شروع به دادن خبر کنید. برای شروع، از جملات اینچنینی استفاده کنید:
باید با تو درباره موضوعی حرف بزنم… .
متأسفانه خبرهای زیاد خوبی برایت ندارم… .
چهارچوب خبر بد را فراهم کنید و سریع به قلب ماجرا نروید
در دادن خبر بد، باید حواستان باشد که کلیاتی از وضعیت را در همان ابتدا برای دریافتکننده خبر تصویرسازی کنید تا گیج نشود و با ابعاد فاجعه یا رویداد ناخوشایند آشنا شود؛ برای مثال، اگر میخواهید به کارمندتان درباره نتایج بهشدت بد فروشش بگویید، بهتر است که کمی درباره وضعیت بازار و مشتریان توضیح بدهید و با مشخصکردن چهارچوب مشکل، خبر ناخوشایند را با او در میان بگذارید.
برای مطرحکردن اصل خبر از جزئیات دور شوید
درست است که مقدمهچینی لازم است و باید فرد را برای شنیدن خبر ناخوشایند آماده کنید، اما یادتان باشد پس از مرحله مقدمهچینی و ایجاد چهارچوب خبر بد، دیگر لازم نیست بهکُندی اصل خبر را بدهید و درگیر جزئیات واقعه شوید. این باعث میشود فردِ بیتاب برای شنیدن خبر اذیت شود.
بعد از دو مرحله بالا، بهسراغ قلب خبر بروید و آن را با شنونده در میان بگذارید. نگذارید با بیان جزئیات بیهوده از سمتتان اذیت شود و عذاب بکشد. او منتظر است با خبری ناخوشایند روبهرو شود و شما باید سریع وارد عمل شود.
بیطرف باشید و فقط خبر را منتقل کنید
قبول داریم دادن خبر بد کار سادهای نیست. اگر دقت کرده باشید، در هنگام گفتن خبری بد، برای اینکه اوضاع کمی برایمان راحتتر شود، میل داریم پای دیگران را به میان بکشیم؛ برای مثال، سعی میکنیم مقصری پیدا کنیم و با حرفزدن از او از شدت حادثه بد کم کنیم.
هرگز کسی را مقصر ندانید و در دادن خبر بد، برای کاستن از سنگینی فضا، پای دیگران را به خبرتان باز نکنید. فقط منتقلکننده باشید. اگر تقصیرها را به گردن کسی بیندازید و قضاوت کنید، روی تفسیر شنونده از خبر بد اثر خواهید گذاشت. شاید حرفتان درست نباشد؛ پس خود را کنار بکشید و بیطرف خبر را منتقل کنید.
جنبه و ظرفیت شنونده خبر را در نظر بگیرید
دقت کنید که ظرفیت آدمها در شنیدن خبر ناخوشایند شبیه هم نیست. بعضیها پرتوانتر در این زمینه ظاهر و برخی هم خیلی زود مشوش میشوند. قبل از دادن خبر بد دقت کنید و روحیه و ظرفیت پذیرش فرد را بسنجید. برای اینکه رشته کلام در دستتان باشد و با احتیاط و دقت خبر را منتقل کنید، بهتر است چند دور شیوه بیان آن را با خود در ذهن تمرین کنید.
خبر بد را دستکاری نکنید
درست است که اگر از حجم سیاهی خبر کم کنید گفتن آن به دیگران برایتان راحتتر خواهد بود، اما این کار درستی نیست. بهتر است خبر را همانطور که هست به دیگران بدهید. سعی نکنید از شدت تلخی بکاهید یا آن را دستکاری کنید. اگر دخلوتصرفی در واقعیت خبر بد انجام شود، درک و تفسیرش برای شنونده مشکلتر خواهد بود. شما اجازه ندارید از خبر کم یا چیزی به آن اضافه کنید. واقعیت را بگویید و مسئولیت خود را بیهوده سنگین نکنید.
لحن آرام و مثبتی برای خود انتخاب کنید
شما راوی خبری ناخوشایند خواهید بود؛ پس خودتان را جمعوجور کنید و سعیتان این باشد که دستکم لحنی آرام و مثبت داشته باشید تا از تیزی و تلخی خبر کمی کاسته شود. منظور این نیست که خبر دستکاری شود؛ اما لحن آرام و پشتیبانیتان از شنونده باعث میشود بهتر پذیرای خبر باشد.
بی گدار به آب نزنید و درباره انتخاب کلمات دقتنظر به خرج بدهید. نگویید که میخواهید خبر بدی را به طرفتان بدهید. فقط راوی باشید و ضمن پرهیز از قضاوت و دستکاری خبر، لحن آرام و کلماتی دقیق به کار بگیرید.
همراه و همدرد باشید
یادتان نرود که قرار است خبری بد را منتقل کنید؛ پس باید همراهی و همدردی خود را با شنونده زیاد کنید. اگر شما همدلانه در کنارش حضور داشته باشید، آرامش بیشتری پیدا خواهد کرد و هضم خبر ناخوشایند برایش راحتتر خواهد بود. میتوانید به او بگویید که درکش میکنید و میتوانید حس کنید احساس و حالی ناخوشایند را تجربه میکند.
گاهی شما هم در وقوع خبر یا حادثهای ناخوشایند نقش داشتهاید و حالا باید آن خبر بد را با فردی در میان بگذارید. در چنین شرایطی، لازم است بهخاطر نقشتان در شکلگیری مشکل عذرخواهی کنید و خطایتان را بپذیرید.
اگر نقشی در وقوع رویدادی ناخوشایند داشتهاید، حتما در دادن خبر بد آن به شنونده و مخاطب عذرخواه باشید. زمانی که مخاطب حس مسئولیتپذیری شما را ببیند و متوجه شود متأسف هستید، راحتتر با خبرهای بد روبهرو خواهد شد.
به شنونده امید یا راهکار مناسب بدهید
شاید فکر کنید بعد از دادن خبر بد دیگر وظیفهای در برابر شنونده ندارید. درست است. منتها اگر بتوانید، بهتر است در کنار او بمانید و کمک کنید با وضعیت کنار بیاید، راهی برای هضم مسئله پیدا کند یا امیدی در قلبش جرقه بخورد.
گفتن خبر مرگ
هرکس بعد از شنیدن خبرهای بد ممکن است طیف متنوعی از احساسات را تجربه کند، ترس، ناامیدی، سرگشتگی، گمگشتگی و… . شما میتوانید راهکارهایی برای بهترشدن وضعیت به فرد ارائه کنید، امید به او بدهید، یا حواستان باشد که برای کمککردن به او برای خروج از احساسات بد حاضر باشید.
ترسیم چشماندازی امیدبخش به کسی که در اوج گرفتاری است نیز راه خوبی خواهد بود. منتها یادتان باشد امید بیهوده به کسی ندهید و سعی کنید اگر راهکاری ارائه میدهید، کاربردی و مفید باشد.
آماده پاسخدادن به پرسشهای شنونده خبر بد باشید
اخبار بد را که منتقل کردید، نوبت پاسخگویی به پرسشهای شنونده میرسد. مخاطب خبر بد، بعد از اینکه او را در جریان گذاشتید، سؤالات مختلفی در ذهن خواهد داشت. خود را آماده کنید و به پرسشهایش پاسخ بدهید. او برای اینکه خود را پیدا و خبر را بهتر هضم کند، وارد جزئیات میشود و حتی سؤالاتی میپرسد که چندان معنی ندارند. صبور باشید و ضمن حفظ صداقت به او جواب بدهید.
بعد از دادن خبر بد شنونده خوبی باشید
وقتی خبر را به شنونده دادید، مخاطبتان را برای ابراز احساسات و نظرش تشویق کنید. نگذارید چیزی در دلش بماند و غم یا تعجب در قلبش بدل به عقدهای بعضآور شود. شنونده خوبی باشید و به حرفهایش گوش کنید. بگذارید مخاطب دردش را بروز بدهد. کنارش باشید و او را بشنوید. وقتی دریافتکننده خبر بد فرصتی برای تخلیه احساس و فکرش پیدا کند، کمتر دچار بغض و سردرگمی میشود.
گاهی بعد از دادن خبر بد باید پذیرای سکوت باشید
بعضی از افراد بعد از شنیدن خبر بد ساکت میشوند. شاید برای هضم خبر به سکوت نیاز دارند. شاید هم شوکه میشوند. در هر حال، لازم است که به آنها زمان بدهید. مهم است که پذیرای سکوت باشید و تلاش بیهوده در جهت شکستن آن نکنید.
انتقال خبر بد
درست است که سکوت میکنید و به سکوت فرد احترام میگذارید، بهتر است همچنان در کنارش باشید و با حرکاتی مانند کنار او نشستن، نشان بدهید حواستان به آن فرد هست.
انتظار هر واکنشی را از شنونده خبر بد داشته باشید
یادتان نرود که بعد از دادن خبر بد به بعضی از افراد، واکنشهای عجیبی از آنها خواهید دید. باید درک کنید و واکنشی نشان ندهید. عصبانیت، غم، تعجب یا هر حس منفی دیگر شنونده ممکن است بهشکل فریاد، دعوا یا حتی اهانت به شما بروز کند؛ پس ناراحت نشوید و آن فرد را درک کنید.
دادن خبر بد
شما خبر را به فرد منتقل میکنید و با اینکه بهاحتمال زیاد در وقوع آن نقشی نداشتهاید، از دید او ممکن است که مقصر و ناخوشایند جلوه کنید؛ پس حواستان باشد واکنش فرد را جدی و بهخود نگیرید.
جمعبندی درستی در دادن خبر بد داشته باشید
چند خبر بد را بهطور همزمان به فرد ندهید. سریع و بیمقدمه خبر را ندهید و سریع در پِی این نباشید که خبر را بدهید و بروید. در کنار فرد باشید و کمکش کنید خودش را پس از شنیدن خبر ناخوشایند پیدا کند. اگر امکانش بود به شنونده راهکار بدهید و حمایتتان از او را نشان بدهید.
در آخر، میخواهیم توصیههای دیگری هم برای دادن خبر بد به شما بگوییم. به این نکات هم توجه کنید:
حواستان باشد در هنگام دادن خبر بد با بزرگترها مانند بچهها رفتار نکنید و با بچهها نیز مانند بزرگترها صحبت نکنید. سطح و حد هرکس را بدانید و با درنظرگرفتن آن با او صحبت کنید؛
از دادن امیدهای واهی به شنونده خبر بد خودداری کنید. درست است که باید در کنارش باشید و به او کمک کنید که از شوک روانی خارج شود، اما دادن امیدهای بیهوده اثرات منفی زیادی روی روند درک و هضم خبر میگذارد.
اینطور نیست که دادن خبر بد فقط مربوط به مرگ و بیماری باشد. در محل کار نیز با آن روبهرو هستیم؛ برای نمونه، زمانی که قرار است از کارمندی بخواهیم که خود را اصلاح کند یا از سوی مدیریت در جایگاه نیرویی از بخش منابع انسانی یا مدیریت لازم است که به کارمندان دیگر درباره توبیخشان یا عملکرد نامناسبشان تذکر و خبر بدهیم. در این موقعیتها باید به موارد زیر دقت کنیم:
راه گفتوگو را باز بگذاریم و سعی کنیم در مکالمهای دونفره، درباره مشکلی که در کار فرد وجود دارد با او گپ بزنیم. باید دلایل مشکل پیدا شود. قرار نیست کسی را بازخواست کنیم و آزار دهیم.
طوری مسئله را مطرح نکنیم که فرد مقابل وارد لاک دفاعی شود و پذیرش اشتباهها برایش دشوار باشد؛ برای نمونه، اگر نیاز است که در کار یکی از کارکنان اصلاحی باشد، در فضایی امن و آرام به او این نکته را گوشزد کنیم.
چگونه خبر مرگ را بگوییم
توصیههایی که در بخش قبل گفته شد نیز در دادن خبر بد در محل کار به کارمان میآید. علاوه بر آن روشهای ویژهای برای دادن خبر بد به کارمندان وجود دارد.
کلام آخر
نقش کسی که خبر بد میدهد بسیار مهم است، از مهم هم مهمتر؛ پس باید یاد بگیریم چگونه خبر بد را بگوییم. درک شنونده از خبر ناخوشایند و هضم موقعیت تا حد زیادی وابسته به ماست؛ باید آگاهانه عمل کنیم. طریقه دادن خبر بد در این مقاله برایتان مفید بود؟ شما هم پیشنهادی دارید؟ در این موقعیتها چه میکنید؟
نکات مهم آموزش عکاسی چه نکاتی هستند؟ چگونه اصول ترکیب را یاد بگیریم؟ نکات مهم درمورد استفاده از خطوط هدایتگر یا لیدینگلاین (Leading Line) چه نکاتی هستند؟ قانون یک سوم در عکاسی چیست؟ چگونه نقطه کانونی عکس را انتخاب کنیم؟ اصول اولیه عکاسی کدام اصول میباشند؟ نکات مهم ترکیب بندی در آموزش عکاسی چه نکاتی هستند؟ و …؟
در ادامه پاسخی جامع به این سوالات خواهیم داد،همراه مجله اینترنتی ماهتوتا باشید.
عکسهای ساده با عکسهای حرفهای تفاوت بسیاری دارند. حتی مخاطبانی که سررشتهای از عکاسی ندارند نیز متوجه تفاوت بین آنها خواهند شد. گرفتن عکسهای ساده نیازی به آموزش عکاسی ندارد. کافی است سوژه را پیدا کنید و دکمه دوربین را فشار دهید! اما برای عکاسی حرفهای به مهارتهایی بیش از یافتن سوژه و فشاردادن دکمه نیاز خواهید داشت، مثل ترکیببندی مناسب و پیداکردن بهترین زاویه تابش نور. در این مقاله از مجله اینترنتیماهتوتا ، اصول ابتدایی عکاسی حرفهای با دوربین را آموزش میدهیم تا بهکمک آنها عکسهای حرفهایتری بگیرید و مسیرتان را بهعنوان فردی حرفهای در این زمینه آغاز کنید.
اصول ترکیب را یاد بگیرید
اولین مرحله از اصول عکاسی حرفه ای شامل چند بخش است: پیداکردن نقطه فوکوس، استفاده از قانون یکسوم، پیداکردن زاویه مناسب، و تکنیکهای ترکیببندی صحیح در عکاسی. در ادامه، اصول هر بخش از ترکیببندی را بررسی میکنیم.
منظور از نقطه کانونی جایی است که بیش از هر قسمت دیگری در عکس توجه مخاطب را جلب میکند و در واقع سوژه اصلی شماست. نقطه کانونی میتواند هر چیزی باشد: ساختمان، درخت، یک شخص و… . برای یافتن بهترین نقطه کانونی، هنگام برنامهریزی برای عکاسی و ساخت صحنه، به این سؤال پاسخ دهید: میخواهم مخاطبان روی چهچیزی تمرکز کنند؟
آموزش عکاسی با همین اصول ساده اما مهم پیش میرود. زمانی که نقطه کانونی را پیدا کردید، با اصول پایه عکاسی مثل ترکیببندی، این نقطه را برجسته کنید تا نگاه مخاطبان درگیر شود. عکاسی میتواند در تغییر نگرش هم مؤثر باشد.
پیروی از قانون یک سوم
برخی از عکاسان مبتدی تصور میکنند برای جلب توجه مخاطب به نقطه کانونی باید حتما آن را در مرکز تصویر قرار دهند و از نزدیک عکس بگیرند. با این کار سوژه اصلی بیشازحد بزرگ به نظر میرسد و ترکیب عکس را خراب میکند. اصول آموزش عکاسی میگوید میتوانیم نقاط جالبتری هم برای قراردادن سوژه اصلی عکس پیدا کنیم.
خلاصۀ قانون یکسوم این است که مهمترین عناصر عکس باید جایی خارج از مرکز قرار گیرند. تصور کنید یک جدول بازی دوز فرضی روی عکسی که میخواهید بگیرید کشیده شده است. دو خط افقی جدول دوز عکس شما را به ۳ قسمت افقی و دو خط عمودی جدول آن را به ۳ قسمت عمودی تقسیم میکنند. مطابق با قانون یکسوم، عناصر اصلی عکس یا باید در امتداد خطوط جدول قرار بگیرند یا در یکی از چهار نقطهای که خطوط جدول باهم تلاقی دارند.
قانون یکسوم یکی از سادهترین نکات آموزش عکاسی با دوربین است که کاربرد عمومی دارد و میتواند برای هر سوژهای به کار رود. بهکمک این قانون میتوانید بین نقطه کانونی عکس و پسزمینه تعادل برقرار کنید.
استفاده از خطوط هدایتگر یا لیدینگلاین (Leading Line)
به خطوطی که نگاه مخاطب را بهسمت سوژه اصلی عکس هدایت میکنند خطوط هدایتگر میگوییم. لیدینگلاینها میتوانند هرچیز خطی شکلی باشند، مثل جاده، نرده، راهرو، حصار، ردیف درختها یا حتی سایهها.
با ترفند خطوط هدایتگر مخاطب در عکس شما سفر میکند تا نگاهش بهسمت سوژه جلب شود! نکته جالب درباره خطوط هدایتگر این است که جهت آنها در احساسی که عکس ایجاد میکند تأثیرگذار است. خطوط عمودی احساس قدرت و تسلط را منتقل میکنند و خطوط افقی بیانگر سکون و آرامش در عکساند.
عکاسی از زاویه صحیح
انتخاب زاویه عکاسی از دیگر اصول آموزش عکاسی حرفهای و یکی از کلیدیترین نکات ترکیببندی عکس است. با تغییر این زاویه میتوانید عکسی با معنای متفاوت بگیرید و حس جدیدی در مخاطب ایجاد کنید. در ادامه، برخی از زوایای متداول در عکاسی و تأثیری را که در عکس دارند بررسی کردهایم.
عکاسی از بالا و با استفاده از هلیشات سوژه را کوچک نشان میدهد و روی منظره اطراف هم تمرکز دارد؛
عکاسی از پایین نقطه کانونی، احساس تسلط سوژه بر عکس را به مخاطب منتقل میکند؛
عکاسی از سوژه با فاصله کم قدرت و تأثیرگذاری آن را به مخاطب منتقل میکند؛
اگر فاصله شما با سوژه زیاد باشد، آن را بیاهمیت جلوه میدهید.
آموزش عکاسی به اصول و قواعد محدود نیست. گاهی برای یافتن بهترین زاویه باید مدتی در اطراف سوژه بچرخید و انواع روشهای ترکیببندی را امتحان کنید تا بهترین زاویه برای گرفتن عکسی حرفهای را پیدا کنید.
ایجاد عمق در عکس
ایجاد عمق یکی از مهمترین اصول عکاسی در طبیعت است. باید عنصری پیدا کنید که به تصویر شما عمق بدهد. در غیر این صورت، عکسی صاف و خستهکننده خواهید داشت. بهترین روش برای عمقدادن به عکس، ایجاد ترکیب صحیح بین عناصر پیشزمینه، وسط و پسزمینه است؛ مثلا اگر قصد دارید از کسی که کنار دیوار ایستاده عکس پرتره بگیرید، زاویهای را انتخاب کنید که امتداد دیوار در تصویر عمق ایجاد کند.
تکنیک بوکه یکی از حرفهایترین روشها برای ایجاد عمق در تصویر است و در اصول عکاسی پرتره کاربرد بیشتری دارد. افکت بوکه یعنی عکاس عمدا هرچه را خارج از نقطه فوکوس است تار میکند. این افکت سوژه را کاملا از پسزمینه جدا میکند و وضوح و شفافیت بیشتری به آن میدهد.
راههای مختلفی برای اجرای تکنیک بوکه وجود دارد. میتوانید سوژه را به لنز نزدیک کنید و از بکگراندی دور عکس بگیرید. لنزهای تار نیز برای تکنیک بوکه مناسباند. آنها را روی فاصله کانونی حداکثری تنظیم کنید تا عمق میدان کمتر شود. با این کار عکس شما افکت بوکه خواهد داشت. اگر بهصورت غریزی بدانید چه زمانی و چگونه باید تکنیک بوکه را به کار ببرید، در مسیر آموزش عکاسی حرفهای عملکرد موفقی داشتهاید.
پیداکردن کادر مناسب برای عکس
فریم یا کادربندی بخش دیگری از ترکیببندی در آموزش عکاسی است که برای انواع مختلف سوژهها کاربرد دارد. برای این کار کافی است کادری طبیعی پیدا کنید و سوژه را در میان آن قرار دهید. مواردی مثل چهارچوب در، طاق، شاخ و برگ، یا حتی دیوار میتوانند کادری طبیعی برای عکسهای شما باشند. کادربندی حرفهای توجه بینندگان را به نقطه کانونی تصویر شما جلب میکند. قرارگرفتن فریم در پیشزمینه و سوژه اصلی در وسط زمینه به عکس عمق میدهد.
برای اینکه سوژه اصلی بیشتر از فریم توجه مخاطب را جلب کند، باید فریم را از فوکوس خارج کنید و روی بزرگنمایی و برجستهسازی سوژه تمرکز داشته باشید.
گاهی پرکردن تمام کادر
یکی از اولین نکات آموزش عکاسی این است: «کادر را پر کنید!». این موضوع گاهی ایدهای عالی است، بهخصوص در اصول عکاسی پرتره؛ زیرا اگر فضای خالی و بکگراند سطح زیادی از عکس را پوشش دهد، توجه مخاطب به عناصر حاشیهای جلب خواهد شد.
برای پرکردن فریم در عکاسی پرتره، میتوانید از کمر به بالای سوژه عکس بگیرید یا حتی کادر را با صورت سوژه پر کنید. حذف فضای اضافی غیرضروری یکی از مهارتهای عکاسان حرفهای است.
معمولا مخاطبان دوست دارند در عکسها الگو و تقارن و نظم ببینند. به همین دلیل است که در آموزش عکاسی حرفهای، ایجاد تقارن و الگو در عکس اهمیت دارد. البته گاهی بههمریختن نظم و الگوها میتواند عکس را حرفهایتر کند.
اگر نقطه کانونی عکس شما چیزی باشد که الگوی موجود در بکگراند را میشکند، در همان وهله اول توجه مخاطب را جلب خواهد کرد؛ مثلا اگر از گلهای گوسفند سفید عکس میگیرید، یک گوسفند مشکی در میان آنها توجه مخاطب را بیشتر از تمام گوسفندهای سفید جلب میکند.
صحیح نورپردازی کنید
وجود نور مناسب در عکس یکی از اصلیترین عواملی است که عکس را حرفهای جلوه میدهد؛ اما بسیاری از عکاسان، بهخصوص افراد تازهکار، به آن توجه نمیکنند. اولین گام این است که باید مطمئن شوید در محیط نور کافی برای مشخصبودن سوژه با تمام جزئیات وجود دارد.
یکی از اشتباهها در اصول پایه عکاسی این است که برای تنظیم نور از ISO بالا یا نوردهی خیلی طولانی استفاده شود. برخی از عکاسها نیز تلاش میکنند با تنظیمات پیچیده فتوشاپ، نور تصویر را بیشتر کنند. در هر دو روش، عکس یا تار میشود یا کیفیت آن کاهش مییابد. بهترین راه این است که در صحنه عکاسی زاویهای را انتخاب کنید که نور مناسبی داشته باشد یا از تجهیزات نورپردازی استفاده کنید.
آموزش عکاسی آنلاین
منظور از نورپردازی صحیح در آموزش عکاسی روشنی بیشازحد نیست. روشنی بیشازحد باعث ایجاد سایههای ناخواسته در عکس میشود و آن را خراب میکند.
تجهیزات نورپردازی پیشرفته یا ساده؟
گاهی محیط برای عکاسی مناسب نیست و بهناچار باید از تجهیزات نورپردازی استفاده کنیم. منتها خوشبختانه برای این کار به تجهیزات حرفهای و گرانقیمت نیاز نداریم. در ادامه، دو ابزار کاربردی برای تأمین نور مناسب را معرفی میکنیم.
انعکاسدهنده نور
رفلکتورها یکی از تجهیزات مقرونبهصرفه نورپردازیاند و از صفحههایی تشکیل شدهاند که نور را به روشهای مختلف بازتاب میدهد. صفحههای نقرهای برای بازتاب نور شدید، صفحههای سفید برای بازتاب نور ملایم، و صفحههای مشکی برای گرفتن نور و حذف آن از یک صحنه کاربرد دارند. رفلکتورها کمکتان میکنند به زاویه تابش نور محدود نشوید و با هر پرسپکتیوی که حس میکنید بهتر است عکس بگیرید.
فلش
در آموزش عکاسی، اولین چیزی که درباره افزایش نور به ذهن میرسد استفاده از فلش دوربین است. اگر استفاده اصولی و حرفهای از فلش را یاد بگیرید، ابزاری کاربردی برای ایجاد نور مناسب در صحنه خواهید داشت. نور فلش داخلی دوربین بسیار زیاد است و کیفیت عکس را کاهش میدهد. برای حل این مشکل ۳ راهکار وجود دارد؛
از فلشهای خارجی استفاده کنید. با این کار میتوانید نور را غیرمستقیم و با شدت کمتر به سوژه بتابانید.
از دیفیوزر برای فلش داخلی دوربین استفاده کنید. دیفیوزرها یک لایه مات روی فلش ایجاد میکنند و شدت نور آن را کاهش میدهند.
خلاقیت داشته باشید. حتی تکهای از یک ظرف یکبارمصرف هم میتواند بهعنوان فیلتری برای کاهش شدت نور به کار رود. یا یک چراغقوه میتواند فلش خارجی دوربین شما باشد!
استفاده از دیفیوزر بهجای فلش خارجی روشی مقرونبهصرفه است؛ اما ایدهای خلاقانه میتواند بدون هزینه نور مناسبی برای عکس ایجاد کند! ایدههای خلاقانه در تمام گامهای آموزش عکاسی کاربرد دارند.
ایجاد افکت با استفاده از نور
بعد از اینکه یاد گرفتید نور کافی در محیط ایجاد کنید، میتوانید بهسراغ تکنیکهای پیشرفتهتر در آموزش عکاسی بروید و با استفاده از نورپردازی به عکس خود افکت دهید.
آموزش عکاسی با دوربین نیکون
چند تکنیک ساده و جالب برای افکتدادن با نور:
در ساعات طلایی عکاسی کنید! اگر بلافاصله بعد از طلوع یا قبل از غروب برای عکاسی بروید، میتوانید سوژههایی پیدا کنید که در نور طلایی خورشید غرق شدهاند! در این ساعات، سایهها نیز بلندترند و همهچیز برای گرفتن عکسی منحصربهفرد با نور طبیعی فراهم است.
سوژه خود را به شبح تبدیل کنید! برای این کار، سوژه را در برابر یک منبع نور ملایم مثل خورشید در حال غروب قرار دهید و با تغییر تنظیمات دوربین عکسی بگیرید که سوژه شبیه به شبحی تیره در بکگراندی از نور دیده شود. این افکتی حرفهای در آموزش عکاسی است.
آموزش عکاسی پرتره
در نور شدید عکاسی کنید! زمانی که نور شدید است، میتوانید عکسهایی با کنتراست فوقالعاده بگیرید. در این ساعتها، همه اجسام سایه دارند و این سایهها محیط عکاسی را جذابتر میکنند. میتوانید عکس را زمانی بگیرید که سوژه در سایه قرار گرفته باشد. این نوعی افکت جذاب در اصول پایه عکاسی است.
حرفهای عکس را ادیت کنید
اینطور نیست که اصول عکاسی فقط به زمانی که دوربین را به دست گرفتهاید محدود شود. عکاس حرفهای باید ادیتوری کاربلد هم باشد. فتوشاپ بهترین ابزار ادیت عکس است. اگر قصد دارید در مسیر عکاسی حرفهای شوید، حتما برای آموزش فتوشاپ هم زمان بگذارید.
آموزش عکاسی حرفه ای
در ادیت عکس با هر نرمافزاری قانونی اصلی وجود دارد: سبک ادیت کنید. بعضی از عکاسان و بهخصوص افراد تازهکار تصور میکنند هرچه ادیتهای سنگینتری روی کار اجرا کنند، عکسشان حرفهایتر میشود! اما موضوع این است که با تغییرات بیشازحد، عکس ظاهر طبیعی خود را از دست میدهد و کاملا مشخص میشود که دستکاری شده است.
تکیهکردن به تنظیمات خودکار مانع دیگری در مسیر آموزش عکاسی حرفهای است. تنظیمات خودکار دوربین در برخی موارد عملکرد خوبی دارد؛ اما در موقعیتهای منحصربهفرد نیاز شما را برآورده نمیکند و نمیتوانید عکسهای خلاقانه بگیرید.
آموزش عکاسی با موبایل
مثلا تنظیمات خودکار دوربین برای عکسبرداری در شب کاربردی ندارد و با فلشزدن، عکس شما را خراب میکند. با تنظیم دوربین بهصورت دستی و تغییر آن برای سوژههای مختلف، گامی دیگر در عکاسی حرفهای پیش خواهید رفت.
آموزش عکاسی ؛ عکسهایتان را حرفهای نمایش دهید
اهمیتی ندارد بهدنبال یادگیری اصول عکاسی پرتره هستید یا درباره اصول عکاسی در کویر جستوجو میکنید. نکته مهم این است که در نهایت روزی میتوانید عکسهای حرفهای بگیرید. عکسهای حرفهای زمانی ارزشمند میشوند که مخاطبان آنها را ببینند و رزومه شما باشند.
آموزش عکاسی مبتدی
چند روش حرفهای برای نمایشدادن عکسها را در ادامه نام بردهایم:
برگزاری نمایشگاههای عکاسی؛
ایجاد وبسایتی شخصی برای بارگذاری نمونهکارها؛
استفاده از شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام (فضای مجازی کاربرد عمومیتری دارد و نمیتواند فضای مناسبی برای رزومه حرفهای عکاس باشد).
سخن پایانی ؛ بهسبک خودتان حرفهای باشید
اصول پایه عکاسی حرفهای یکسان است؛ اما جذابیت این رشته در آن است که هرکسی اصول آموزش عکاسی را بهسبک خودش استفاده میکند. به همین دلیل، اگر چندین عکاس از یک سوژه عکس بگیرند، احتمالا هیچ دو تصویری شبیه به هم نخواهد بود و در جزییات تفاوت خواهند داشت!
آموزش عکاسی تبلیغاتی
با استفاده اصولی از همین تکنیکهای سادهای که در این مقاله راجع به آنها صحبت کردیم، بهراحتی میتوانید به جمع عکاسان حرفهای بپیوندید. کافی است با تمرین زیاد، سبک عکاسی منحصر به خودتان را پیدا کنید.
در لیست 20 بازی نقشآفرینی برتر برای کامپیوتر کدام بازی ها قراردارند؟ بهترین بازیهای نقشآفرینی برتر برای کامپیوتر کدام بازی ها میباشند؟ 20 بازی بازی نقشآفرینی برتر برای کامپیوتر که باید حتما تجربه کنید کدام بازی ها قرار دارند؟
در ادامه پاسخی جامع به این سوالات خواهیم داد،همراه ما باشید.
انتخاب بین بازیهای نقشآفرینی همیشه کار راحتی نیست، چون این بازیها وقت زیادی میگیرند تا تمام شوند (معمولاً بالای ۵۰ ساعت) و در خیلی موارد، برای لذت بردن از بازیهای این سبک باید در آن غرق شد و مثل بازیهای سبکهای دیگر نیست که با ستپیسهای شگفتانگیز به طور مداوم توجه شما را جلب کنند. غیر از این، با اینکه سابقهی این سبک به دههی هفتاد برمیگردد، طی سالها تغییرات زیادی کرده و عناصر آن تقریباً به همهی سبکهای دیگر راه پیدا کردهاند. اکنون مقیاس بازیهای نقشآفرینی بسیار بزرگ شده و تکنولوژی هم در حدی پیشرفت کرده که جوابگوی بلندپروازی بازیسازهای این سبک باشد. بنابراین شاهد بازیهای نقشآفرینی مبتکرانه با دنیاهایی فوقالعاده بزرگ هستیم.
امروزه تنوع بازیهای نقشآفرینی از وصف خارج است. در این مقاله از مجله اینترنتیماهتوتا 20 بازی در ادامه آوردهایم، شاهد عناصری از قبیل اکتشاف بین سیارهای، دوئل با شمشیر نوری (Lightsaber)، خونآشامها، جهشیافتههایی که باید با چوب گلف شکستشان داد، مارمولکهایی که میتوانند با گربهها حرف بزنند، و یک عالمه تاسریزی هستیم.
بنابراین، بدون زمینهسازی بیشتر، اجازه دهید در ادامه، ۲۰ بازی نقشآفرینی را برای کامپیوتر معرفی کنیم که تجربهیشان بدونشک برای طرفداران ژانر لذتبخش خواهد بود.
نوروینتر (Neverwinter)
تهیهکننده: Perfect World Entertainment سازنده: Cryptic Studios میانگین نمرات: ۷۴
اجازه دهید همین اول چند چیز را مشخص کنیم: بله، نوروینتر یک بازی MMO رایگان است، ولی اجازه ندهید رایگان بودنش تصور غلطی در ذهنتان ایجاد کند. این بازی یکی از بهترین بازیهای نقشآفرینی منتشرشده است، خصوصاً اگر به تاریخچه و دنیاسازی قلمروهای فراموششدهی سیاهچالهها و اژدهایان (Dungeons & Dragons Forgotten Realms) علاقهمند باشید. در این بازی میتوانید از بین هشت کلاس (که همهی موردهای استاندارد مثل دزد و جادوگر و پالادین را دربرمیگیرد) یکی را انتخاب کنید.
کمپینها، سیاهچالهها و ریدهای (Raid) بازی گهگاه لحظات ماجراجویانهی بهیادماندنیای را رقم میزنند. مثلاً یک جا باید برای دیوی خسته جای استراحتی پیدا کنید که در آن راهنماهای نابودی (Doomguides) مزاحمش نشوند و یک جای دیگر باید در کمپینی ۱۲ نفره شرکت کنید تا باسی به نام بافومت (Bapomet) را شکست دهید. تقریباً هر مکانی در زمینهی قلمروهای فراموششده را که اسمش را شنیدهاید، از ریونلافت (Ravenloft) گرفته تا چولت (Chult)، و هر محتوایی که فکرش را بکنید، از قدیمی گرفته تا جدید، در نوروینتر رایگان است. البته برای به دست آوردن یک سری آیتم خاص باید تن به گرایند (Grinding) بدهید.
اثر جرمی: نسخهی افسانهای (Mass Effect: Legendary Edition)
تهیهکننده: Electronic Arts سازنده: Bioware میانگین نمرات: ۸۶
تعیین اینکه در سهگانهی اثر جرمی بهترین عنوان کدام است سخت است. خوشبختانه، دیگر لازم نیست چنین انتخابی انجام دهیم، چون نسخهی افسانهای هر سه عنوان و دیالسیهایشان را بهعنوان یک بازی واحد ارائه میدهد. این عنوان حماسی واقعشده در فضا تقریباً هر چیزی را که از یک عنوان نقشآفرینی انتظار داشته باشید ارائه میکند: نبردهای هیجانانگیز، قصهای حماسی و گزینههای رومنس متعدد! میتوانید هر سه بازی را به ترتیب بازی کنید و روابطتان با شخصیتها را به عناوین بعدی انتقال دهید، یا میتوانید هر بازی را جداگانه بازی کنید.
اثر جرم یک علمیتخیلی تمامعیار است که بزرگترین دستاورد بایوویر در زمینهی دنیاسازی، یا بهتر است بگوییم کهکشانسازی، به حساب میآید. حس اکتشاف و شبهعلم پیشتازان فضا (Star Trek)، اکشن سینمایی بتلاستار گلکتیکا (Battlestar Galactica) و عناصر خیالانگیز جنگ ستارگان (یا هر اثر علمیتخیلی عامهپسندانهای در اوایل قرن ۲۰) همه به شکلی هنرمندانه در این ماموریت خطیر برای نجات کهکشان جمع شدهاند.
ستپیسهای دراماتیک و مبارزات تیمی بین دیالوگهای فوقالعادهای که بایوویر برای بازی نوشته شده پخش شدهاند و صرفاً پرسه زدن بین محل زندگی موجودات فضایی و فضولی کردن در امورات آنها (ظاهراً تنها کاری که انسانها در فضا انجام میدهند) تجربهی کلی را ارتقا میدهد. اکنون بهلطف تمام مادهایی که برای این نسخه منتشر نشده، اثر جرمی: نسخهی افسانهای بهترین راه برای تجربهی یکی از بهترین مجموعههای علمیتخیلی در دنیای گیم است.
تهیهکننده: Xbox Game Studios سازنده: InXile Entertainment میانگین نمرات: ۷۹
این بازی که در کولورادویی یخزده، افسردهکننده و پساآخرالزمانی واقع شده است، دو نوع آدم را به شما معرفی میکند: مردم خوشنیت که قصدشان کمک به شماست، و هیولاهای روانپریشی که خونخواهی در ذاتشان است. هیچ خط وسطی وجود ندارد. برای به دست آوردن کوچکترین چیزها باید تاوان پرداخت کرد. مبارزهی بازی نیز مثل بازیهای قبلی مجموعه نوبتی است و زنده ماندن در حیات وحشی پساآخرالزمانی اصلاً راحت نیست، ولی وقتی قلق کار دستتان بیاید، تجربهی بازی بسیار لذتبخش خواهد بود.
مثلاً چیزهایی که باید مدنظر داشته باشید این است باید یاد بگیرید چطور در مصرف منابععتان صرفهجویی کنید. اگر بدون دلیل درگیری شروع کنید، مهمات، بستههای سلامتی و نارنجکهایتان را از دست میدهید و شاید حتی بهترین همتیمیتان با دریافت گلولهای به سرش تلف شود. انجام ماموریت برای بعضی شخصیتها باعث میشود رابطهی شما با بعضی گروهها بهتر شود و از این طریق به منابع بهتر دست پیدا کنید، ولی از طرف دیگر ممکن است خوشخدمتی برای یک گروه، باعث شود عدهای دیگر از شما شاکی شوند، برای همین برای تمام کردن بازی لازم است که تعادل برقرار کرد.
در نقدمان از تلفزار ۳ نوشتیم: «این بازی شما را به سفری اخلاقی میبرد و شما را فاسد میکند؛ بهعبارت دیگر کاری میکند هر چیزی را که در نظرتان، دربارهی دنیاهای پساآخرالزمانی غیرممکن به نظر میرسید، عادی جلوه کند.» در بازی تعداد زیادی همراه وجود دارد که با استخدام کردنشان میتوانید ساختار متفاوتی برای گروه ضربت خود تشکیل دهید، ولی در نهایت برای اینکه گروهتان زنده بماند، باید این توانایی را داشته باشید تا سریع تصمیمگیری کنید. اگر مواجههی دائمی با خطر در نظرتان جذاب است، این نقشآفرینی را از دست ندهید.
تهیهکننده: Blizzard Entertainment سازنده: Blizzard Entertainment میانگین نمرات: ۸۸
وقتی داشتیم این فهرست را تدارک میدیدیم، اصلاً به دیابلو ۳ فکر نکردیم. بلیزارد به هنگام ساخت این بازی بنا بر تصمیمی اشتباه، یک سیستم اقتصادی مضحک برای بازی به نام خانهی حراج (Auction House) طراحی کرد که باعث شده بود نیازی نباشد بازیکنان برای یافتن بهترین غنائم به اکتشاف بپردازند و میتوانستند آن را با پول واقعی بخرند. بازی کردن دیابلو ۳ در آن زمان لذتبخش نبود و انگار نه انگار که با دنبالهی دیابلو ۱، یکی از مهمترین بازیهای روی کامپیوتر، طرف بودیم. اما بعد همهچیز تغییر کرد.
در گذر سالها از زمان انتشار بازی، سیستمهای بازی از پایه و اساس عوض شدند. سپس بستهالحاقیهایی برای بازی منتشر شدند که چنان ویژگیهای مثبتی به بازی اضافه کردند که بهزحمت میشد به یاد آورد که چرا این بازی در زمان انتشار بازخورد منفی دریافت کرد. خوشبختانه خانهی حراج حذف شد، روحی تازه به بازی تزریق شد و دیابلو ۳ به بازیای تبدیل شد که طرفداران بازیهای اکشن نقشآفرینی میتوانند با خیال راحت سراغ آن بروند.
ویژگیهای جذاب همچنان در حال اضافه شدن به بازی هستند. مثلاً راهی جدید برای پیشروی به بازی اضافه شده که به شما اجازه میدهد با رقابت با بازیکنهای دیگر که بهترین بیلدهای (Build) دیابلو ۳ را درست کردهاند، پاداشهای منحصربفرد به دست آورید. مکانها و ماجراجوییهای جدید نیز به بازی اضافه شدهاند و با توجه به اینکه بازی فصلبندی شده، شروع هر فصل بازیکنهای قدیمی را به بازی جذب میکند. تازه همهی این اضافات رایگان هستند. دیابلو ۳ بازیای است که واقعاً خودش را رستگار کرد.
شادوران: هنگکنگ تجلیلخاطری باکیفیت از بازیهای نقشآفرینی رومیزی دههی ۹۰ است. این بازی یک اثر معمایی سایبرپانک نئو-نوآر است که در آن هم جادو وجود دارد و هم عناصر فانتزی (مثل نژادهای گوناگون) و سیستم مبارزهی آن نیز یادآور بازیهای استراتژیای مثل ایکسکام (XCOM) است. این بازی سعی دارد کارهای زیادی انجام دهد، ولی در کمال تعجب در انجام همهیشان موفق است. زمینهی بازی آیندهی زمین است، موقعیکه وجود علم و جادو در کنار هم باعث ایجاد مشکلاتی شده و موجوداتی مثل الفها و ترولها پابهپای انسانها در خیابانها قدم میزنند. در این دنیا شما نقش یک شادورانر (Shadowrunner) را ایفا میکنید، یک مزدور مرموز که تخصصاش جاسوسی و مخفیکاری است.
بهلطف سیستم ساخت شخصیت انعطافپذیر بازی میتوانید همهجور کلاس عجیب را درست کنید، از احضارکنندههای ارواح که میتوانند وارد قلمروی دیجیتال بشوند و با برنامههای کامپیوتری مبارزه کنند، تا یک سامورایی که با چندتا ربات کنترل از راه دور این طرف و آن طرف میرود. اگر جذبهی (Charisma) خود را بالا ببرید، گزینههای گفتگوی جدید و روشهای جدید برای جمعآوری اطلاعات برایتان باز میشود. همچنین جذبه روی رابطهی شما با گروههای مختلف در بازی تاثیر دارد، مثل نیروهای امنیتی شرکتها، شادورانرهای دیگر و دارودستههای خیابانی.
هنگکنگ نسبت به دو بازی قبلی مجموعه (Shadowrun Returns و Shadowrun Dragonfall) پیشرفتهای قابلتوجهی داشته است. از این پیشرفتها میتوان به سیستم هک کردن بازنگریشده و شخصیتهای دوستداشتنیتر اشاره کرد. همچنین این بازی جنبهای شخصیتر نیز دارد، چون در آن باید همراه با گروه متنوعی از شادورانرها ناپدریتان را پیدا کنید و در این میان با توطئهها، اتفاقات عجیب و معمایی دربارهی رویاهایی که کل شهر را به تسخیر درآوردهاند، دستوپنجه نرم کنید.
تهیهکننده: CD Projekt سازنده: CD Projekt RED میانگین نمرات: ۹۲
ویچر ۳ دنیای اخلاقی خاکستری و درونمایههای چالشبرانگیز مثل نژادپرستی و تبعیض (و البته شکار هیولاها) را از بازیهای قبلی و کتابهای ویچر وام میگیرد و آنها را در بستر دنیایی بزرگ پیاده میکند. ویچر ۳، با وجود ظاهر فانتزیاش، یک بازی جنگی جدی نیز هست و از لحاظ جنسی نیز کم از بازیهایی که به این مورد خاص اختصاص داده شدهاند ندارد. نتیجهی حاصلشده نقشآفرینی فوقالعادهای است که استاندارد بازیهای ماجراجویی دنیاباز را دگرگون کرد.
همهی ماموریتها یا کوئستهای بازی بهانهای هستند تا نهتنها دربارهی سرزمینهای جنگزده و رسمورسومات مردمشان اطلاعات بیشتری کسب کنید، بلکه درگیر درامی پرپیچوخم نیز بشوید. یک قرارداد ساده، مثل هدایت گرالت (Geralt)، پروتاگونیست بازی، برای کشتن یک هیولا (کوئستهای زیادی با این مضمون در بازی وجود دارند و برای اولین بار انگار که داریم گرالت را در حال انجام شغل واقعیاش میبینیم!) به داستانهای پیچیدهای با عواقب سنگین تبدیل میشود که چند ساعت طول میکشد و با باز شدن و بسته شدن درهای زیاد، به نتیجهای رضایتبخش ختم میشود.
اکتشاف دنیای فانتزی و تاریک ویچر بسیار لذتبخش است، حتی با وجود اینکه بدبختی حاکم بر آن افسردهکننده است. به ظاهر بیاهمیتترین تصمیمها نیز ممکن است تاثیری بزرگ بر دنیای بازی و ساکنینش داشته باشد؛ بنابراین هر کاری که انجام میدهید وزن دارد. خوشبختانه سیدی پراچکت (CD Projekt) برخلاف رسم رایج بازیهای نقشآفرینی، از محتوای فضاپرکن (Filler) (مثل جمع کردن فلان عدد چیز یا کشتن فلان عدد هیولا) استفاده نکرده تا بازی را کش بدهد. همهی کوئستهای بازی هدف و نتیجه دارند، قصهای معنادار تعریف میکنند و حتی تمام کردن کوچکترین کوئستها شاید چند ساعت طول بکشد.
از همهی اینها بهتر، دو دیالسی بازی، یعنی قلب سنگی (Heart of Stone) و خون و شراب (Blood & Wine) (که حتی کوئستی بهتر از بازی اصلی دارد) جزو بهترین دیالسیهای تمام دوران هستند. با وجود تمام این نقاط قوت، ویچر بازیای است که باید کل محتوای آن را تجربه کرد. تا وقتی منتظر انتشار عنوان بعدی ویچر هستید، شاید بد نباشد ویچر ۳ را با افزودن تعدادی ماد از اول بازی کنید.
تهیهکننده: Bandai Namco Entertainment سازنده: Form Software میانگین نمرات: ۸۹
دارک سولز نقشآفرینی مخصوص مازوخیستهاست. این بازی نبردی بیرحمانه و دشوار در سرزمینی پوچ و روبهمرگ است که در آن صفحهی منحوس «شما مردید» (You Died) برایتان به دوستی قدیمی – و البته اعصابخردکن – تبدیل خواهد شد. این بازی همانًقدر که سخت است، حس لذت برایتان فراهم میکند. هر نبرد مثل یک پازل است که باید با مهارت، زمانبندی درست و واکنش درست به حرکات دشمن آن را حل کرد. البته تجربهی بازی میتواند رس وجودتان را بکشد، چون اگر یک حمله را اشتباه انجام دهید یا تشخیصتان از کاری که دشمن قرار است انجام دهد اشتباه باشد، مرگتان حتمی است. ولی همین سختی باعث میشود اثر هر پیروزی بیشتر حس شود و با خود پتانسیل افزایش قدرت را همراه داشته باشد، قدرتی که هنگام ورود به مکان بعدی و مواجه شدن با دشمنهای سرسختتر به آن نیاز خواهید داشت.
آزادی بالای بازیکن برای ساخت و ارتقای شخصیتاش و طراحی دشمنان بازی (چه از لحاظ طراحی خلاقانهیشان، چه از لحاظ مکانیزمهای مبارزهیشان) لایق تحسین هستند، ولی حس پیروزی بعد از مبارزهی سخت است که دارک سولز را به تجربهای خاص تبدیل کرده است. در این بازی شکست از رگ گردن به شما نزدیکتر است، و باید با یک سری از سختترین باسهای بازیهای کامپیوتری دستوپنجه نرم کنید، ولی حس پشتسر گذاشتن این چالشها وصفنشدنی است.
دارک سولز سفتوسخت به ایدههای گیمدیزاین قدیمی پایبند است، ایدههایی که به ساخت بازیهایی فوقالعاده سخت و مهارتمحور در دههی هشتاد منجر شدند، ولی از لحاظ پیچیدگی و بزرگی مقیاس یک بازی کاملاً مدرن است. وقتی اسلحه و سپرتان را عوض میکنید، جریان مبارزه و حس کنترل شخصیتتان به کلی عوض می شود. وزن و اندازهی اسلحهای که در دست میگیرید، تاثیری محسوس روی ضربات و سرعت حرکت شما میگذارد. در دنیای بزرگ و نیمهباز بازی نیز آیتمهای جادویی و منحصربفرد زیادی پنهان شده که پیدا کردنشان پاداش بازیکنهای کنجکاوی است که جرات میکنند مقبرههای فراموششده و شهرهای غرقشده زیر آب را اکتشاف کنند. اگر نسبت به دارک سولز حس نوستالژی دارید، خوشحال باشید، چون علاوه بر دو دنبالهی بازی، بلادبورن (Bloodborne) و سکیرو (Sekiro)، الدن رینگ (Elden Ring)، که با همکاری سازندهی بازی و جورج آر. آر. مارتین ساخته شده نیز در راه است.
طومارهای کهن ۵: اسکایریم (The Elder Scrolls V: Skyrim)
تهیهکننده: Bethesda Softworks سازنده: Bethesda Game Studios میانگین نمرات: ۹۴
اسکایریم علاوه بر اینکه یکی از بهترین بازیهای نقشآفرینی برای کامپیوترهای شخصی است، به خودی خود یک پدیده نیز به حساب میآید. این بازی از سال ۲۰۱۱ تاکنون همچنان در مرکز توجه باقی مانده و بازیکنان به هر بهانهای به دنیای جادویی آن برمیگردند. البته تعداد زیاد مادهای اسکایریم نیز در عمر طولانی بازی بیتاثیر نبوده است.
جو بازی فوقالعاده غنی است و موسیقی بازی، که جزو بهترینهاست، هرچه بیشتر شما را در دنیای اسکایریم غرق میکند. خواه در حال جنگیدن با اژدهایان بزرگ در نوک قلههای کوهستانهای یخی باشید، خواه در حال دنبال کردن نوای رمزآلود گیاهان نرنروت (Nirnroot) در لبهی رودخانه، اسکایریم همیشه به شما دلیل خوبی میدهد تا هر سوراخسنبهای را که روی نقشه است اکتشاف کنید.
بازی طوری طراحی شده که به شما کمک کند مکانهایی را که جا انداختهاید نیز اکتشاف کنید، چون بتسدا بسیار مشتاق است تا همهی جزئیات جادویی تمریل (Tamriel) را به بازیکنان نشان دهد. هرچقدر هم که بازی را بازی کرده باشید، دیر یا زود مکان یا نقطهی جدیدی برای اکتشاف پیدا میکنید که قبلاً از دستتان در رفته بود. گاهی حواسپرتیهای کوچک به سیاهچالهپیماییهای حماسی منجر میشوند یا یک کوئست سرنوشت یک شهر را رقم خواهد زد. در این میان موسیقی ارکست بازی نیز به نقطهی اوج خواهد رسید و شما را سرمست خواهد کرد.
بازی نقشآفرینی
دلیل اینکه بازیکنان هنوز اسکایریم را بازی میکنند این نیست که یک داستان فانتزی پیچیده تعریف میکند یا حق انتخاب و آزادی بیسابقه در اختیار بازیکن قرار میدهد. دلیلش این است که کمتر بازیای مثل اسکایریم حس «ماجراجویی» را انتقال میدهد. اگر طومارهای کهن ۶ قرار است از اسکایریم بهتر باشد، نقطهی عطفی در صنعت گیم خواهد بود.
دیوینیتی: گناه نخستین ۲ (Divinity: Original Sin 2)
تهیهکننده: Larian Entertainment سازنده: Larian Entertainment میانگین نمرات: ۹۲
این بازی هم مثل نسخهی اولیاش (که آن را هم بسیار دوست داریم)، یک نامهی عاشقانه به بازیهای نقشآفرینی کاغذ قلمی کلاسیک است. این بازی برخلاف بسیاری از بازیّهای نقشآفرینی مدرن انتخابهای دوگانهی ساده پیش روی شما نمیگذارد و بدین ترتیب، شما را در دنیای پرجزئیات و هیجانانگیزش غرق میکند.
آزادی فوقالعادهای که بازی در اختیارتان قرار میدهد، از صفحهی ساخت شخصیت شروع میشود. در این بازی میتوانید قهرمان خودتان را بسازید، ولی در کنارش میتوانید از بین شش شخصیت منحصربفرد با پسزمینهی خاص خود یکی را انتخاب کنید؛ از خزندهی مغرور و شاهزادهی سرخ گرفته تا نژاد نامیرای جدید بازی. همهی تصمیمهای شما در بازی اهمیت دارند، چون به نتایج سهمگینی ختم میشوند که باعث شده پشت همهی تنشهای بازی وزن خاصی وجود داشته باشد. گیمپلی بازی هم بهنوبهی خود چالشبرانگیز است؛ در این بازی باید با استفاده از جغرافیای سطح زمین در بخش مبارزه موقعیت بهتری برای خود به دست آورید. اگر به زمین مرتفع نروید تا آسیب بیشتری به دشمن وارد کنید، تاوانش را خواهید دید.
هنوز حتی به بخش چندنفرهی بازی نپرداختهایم، خصوصاً حالت گیم مستر (Game Master Mode) که نشان میدهد گناه نخستین ۲ تا چه حد قصد ادای دین به بازیهای نقشآفرینی رومیزی دارد. در نقد سایتمان از گناه نخستین ۲ نوشتیم: «دیوینیتی: گناه نخستین ۲ مثالی شایسته از ترکیب سه سبک مختلف است: بازی نقشآفرینی کلاسیک، بازی نبرد چندنفرهی آنلاین (Arena Battle) و ماجراجویی رومیزی.» بهتر است هرچه سریعتر گناه نخستین ۲ را تهیه کنید و وارد ریولان (Rivellon)، دنیای آن شوید. حالا که استودیوی لاریان نسخهی نهایی یا Definitive بازی را منتشر کرده و بازی را از همه لحاظ به کمال رسانده، بهترین موقع است. گناه نخستین ۲ آنقدر خوب است که به لاریان اعتماد داریم بازی بعدشان هم عنوانی عالی از آب دربیاید.
آلتیما ۷: نسخهی کامل (Ultima VII: The Complete Edition)
تهیهکننده: Electronic Arts سازنده: Origin System
آلتیما ۷ با یک هدف طراحی شده: ساختن دنیایی که در آن بازیکن احساس نکند کل دنیا حول محور شخصیت او میچرخد. شما مرکز این دنیا، یا خورشیدی که سیارههای منظومه دور آن میچرخند، نیستید. با اینکه نزدیک به سی سال از انتشار بازی میگذرد، آلتیما ۷ همچنان بهترین مثال از چنین نوع نقشآفرینیای است. برخلاف رسم رایج نقشآفرینیهای دههی نود و هشتاد، نقطهی شروع آلتیما ۷ تحقیق رسیدگی به یک پروندهی قتل است، نه سیاهچالهپیمایی. زمینهی آن نیز دنیایی است که در آن شخصیتها کار میکنند، غذا میخورند، میخوابند و به طور کلی روتین خاص خود را دارند. آلتیما ۷ نقشآفرینی دربارهی زندگی است، نه مرگ و تجربهای که مرگ فراهم میکند.
تعامل برقرار کردن با این دنیا به اندازهی مشاهده کردن آن لذتبخش و غیرعادی است. در آلتیما ۷ از مهارت ساختوساز (Crafting) خبری نیست؛ صرفاً یاد میگیرید تا چیزها را بسازید. در این بازی میتوانید غذا درست کنید، لباس بدوزید، ترتیب چینش کتابهای روی قفسه را عوض کنید، جای خوابتان را زیر ستارهها پهن کنید، اسباب و اثاثیهی منزل شخصیتهای دیگر را جابجا کنید (البته وقتی حواسشان نیست) و… هنوز هم کمتر بازیای پیدا میشود که حس حضور داشتن در یک دنیای واقعی را منتقل کند، دنیایی که حتی وقتی چراغها را خاموش کنید، چرخ حیات در آن میچرخد و اگر درختی زمین بیفتد، از خود صدا تولید میکند، چه آنجا باشید تا آن را بشنوید، چه نباشید.
فالاوت: نیو وگاس (Fallout: New Vegas)
تهیهکننده: Bethesda Softworks سازنده: Obsidian Entertainment میانگین نمرات: ۸۴
آبسیدین فرمت جدیدی را که بتسدا (Bethesda) با فالاوت ۳ برای این مجموعه بنا نهاد، وام گرفت و سپس تمام عناصری را که باعث عالی شدن بازیهای اصلی مجموعه شده بود، به این فرمت جدید تزریق کرد و آن را با ویژگیهای بهترین بازیهای غربی تلفیق کرد. در این بازی واقعاً حس میکنید که خودتان دارید راه خودتان را در تلفزار پیدا میکنید. از این حس که یک کارگردان نامرئی دارد مسیرتان را برای شما تعیین میکند، خبری نیست.
در این بازی در نقش یکی از بازماندگان نگونبخت این دنیای پساآخرالزمانی بیرحم بازی میکنید. چند ساعت که از شروع بازی میگذرد، سرنخهای ماموریت اصلیتان تمام میشود و باید خودتان در نقشه راه بیفتید، هرکجا که میخواهید بروید، با هرکس که میخواهید تعامل برقرار کنید و مسیر خوبی، بدی یا چیزی بین این دو را انتخاب کنید.
ساختار بازی باعث شده نیو وگاس ماجراجویانهترین بازی فالاوت باشد. در این بازی میتوانید به جمهوری جدید کالیفرنیا (NCR)، یا لیجن (Legion) (که عاشق بردهداری است) ملحق شوید، بدون داشتن جهتگیری ایدئولوژیک برای بهبود وضع نیو وگاس تلاش کنید یا فقط به منافع شخصی خودتان فکر کنید. برخی از مادهای بازی نیز هستند که به شما اجازه میدهند یک بازی کاملاً متفاوت را تجربه کنید.
کیفیت نویسندگی، دنیاسازی و طنز سیاه همه در نیو وگاس ایدهآل هستند. کوئست بیا با من پرواز کن (Come Fly with Me) در بازی یکی از کوئستهای موردعلاقهی ماست. این بازی اینقدر خوب است که بیصبرانه منتظریم عنوان جدیدی در سری فالاوت با رویکردی مشابه و ترجیحاً توسط استودیوی آبسیدین ساخته شود.
خونآشام: بالماسکه – تبار (Vampire: The Masquerade – Bloodlines)
تهیهکننده: Activision سازنده: Troika Games میانگین نمرات: ۸۰
خونآشام: بالماسکه – تبار به هنگام انتشار پر از باگ بود، طوری که تقریباً غیرقابلبازی بود و طرفداران بازی تصمیم گرفتند با ساختن و انتشار پچها و مادهای غیررسمی آن را درست کنند. حتی با وجود این پچها و مادها باز هم بازی سهم خود را از باگ داشت.
در این بازی نقش یک خونآشام را بازی میکنید، ولی خوناشام بودن در اغفال کردن دخترهای نوجوان و تغییر شکل دادن به خفاش خلاصه نمیشود. دنیای خونآشام: بالماسکه (که از بازی رومیزی عالی شرکت وایت وولف (White Wolf) اقتباس شده) بسیار بالغ است. این بازی که در لسآنجلس مدرن واقع شده است، سیاستبازی نامیرایان را به زرقوبرق هالیوود و فرهنگ شرکتی آمریکا تزریق میکند.
این بازی پر از کوئستهای خلاقانه و مفصل است. مثلاً در یکی از کوئستها باید به محل فیلمبرداری فیلمهای اسناف خونآشامی سر بزنید (Snuff Film = فیلمهایی که صحنهی قتل و شکنجهی واقعی انسانها را نشان میدهند). در کوئستی دیگر باید در هتلی جنزده به جمعآوری سرنخ بپردازید، هتلی که در آن از مبارزه خبری نیست، ولی آنقدر فضای ترسناکی دارد که حتی خونآشامّها را نیز به وحشت میاندازد. در کوئستی دیگر باید به موزهای بزرگ نفوذ کنید و آنجا عملیات اجرا کنید. برای تمام کردن هرکدام از این کوئستها چند روش مختلف وجود دارد
و این روشها نیز با قابلیتهای خونآشامی شما گره خوردهاند، مثل کنترل ذهن و تغییر شکل. زمینهی آمریکای مدرن، زمینهای است که در بازیهای نقشآفرینی زیاد استفاده نشده، و ترویکا (Troika)، سازندهی بازی نیز از این موضوع نهایت استفاده را برده است؛ در این بازی شاهد خونآشامهایی هستیم که با مراکز انتقال خون قرارداد بستهاند و به حلقههای هالیوودی راه پیدا کردهاند.
بازی روایتگر قصهای جالب دربارهی سیاستهای بینگروهی و پیشگویی است، در آن تعداد زیادی خونآشام متفاوت برای انتخاب وجود دارد (از مالکاوینهای خلوچل گرفته تا نوسفراتوهای زشت و مخفیکار) و کیفیت نویسندگی بذلهگویانه و طعنهزنانهی بازی نیز بالاست. این نقاط قوت باعث شدند طرفداران بازی باگهای زیاد آن را به هنگام انتشار تحمل کنند، ولی اکنون که بازی در وضعیت باثباتی قرار دارد، بهترین موقع برای تجربهی آن است.
ستونهای ابدیت (Pillars of Eternity)
تهیهکننده: Pardox Interactive سازنده: Obsidian Entertainment میانگین نمرات: ۸۵
ستونهای ابدیت یک بازی نقشآفرینی مثالزدنی است. این بازی از موتور قدیمی اینفینیتی (Infinity Engine) استفاده میکند و از این لحاظ یادآور عناوین کلاسیک سبک مثل دروازههای بالدور (Baldur’s Gate) و پلیناسکیپ: تورمنت (Planescape: Torment) است (دو بازی که جلوتر در این فهرست پیدایشان خواهید کرد). با این حال این بازی بهلطف داستان جذاب و دنیای فانتزی تازهاش هویتی مستقل دارد و صرفاً تجلیلخاطر از گذشتهای باشکوه نیست. بیخود نیست که آن را در فهرست بهترین بازیهای ۲۰۱۵ گنجاندیم.
در این بازی استودیوی آبسیدین (Obsidian) اوج هنرش را به عرصهی نمایش گذاشته است. این بازی همان نویسندگی سطح بالایی را دارد که این استودیو به خاطرش معروف است، اما در کنار آن یک بازی بدون باگ و بسیار صیقلیافته است. آبسیدین همیشه در برقراری توازن بین این دو مورد (بازیای که کیفیت نویسندگی بالا داشته باشد و باگ نداشته باشد) با چالش مواجه بوده و در این بازی بالاخره به این موازنه رسیده است. صیقلیافته بودن بازی از این لحاظ قابلتوجه است که ستونهای ابدیت یک بازی نقشآفرینی بسیار بزرگ است و انتخابهای فوقالعاده زیادی در اختیار بازیکن قرار میدهد که عواقب سنگینی به دنبال خواهند داشت.
همهی جزئیات بازی با دقتی فوقالعاده طراحی شدهاند: از مذهب و فلسفهی دنیای بازی گرفته تا درگیریهای ناشیشده از اختلافات طبقاتی در دنیای بازی. دنیای ایورا (Eora) سرشار از تنش و کشمکش است. همهی نواحی نقشه پر از مشکلات هستند و اهالی آن منتظر ماجراجویانی فضول تا آنها را حل کنند! حتی در ظاهر پیشپاافتادهترین کوئستهای بازی نیز بینشی عمیق نسبت به دنیای بازی فراهم میکنند و این فرصت را در اختیار بازیکن قرار میدهند تا برای خود اعتبار (چه مثبت، چه منفی) کسب کند.
آبسیدین به جای اینکه سعی کند با توسل به محبوبیت نقشآفرینیهای بزرگ کلاسیک به نان و نوایی بسد، از پایههای سترگی که این بازیها ایجاد کردند استفاده کرده تا تجربهای خلق کند که برای شگفتزده کردن مخاطب صرفاً به نوستالژی پایبند نیست. این بازی قدمی رو به جلو برای این سبک بازیهای نقشآفرینی است و تجربهی کلی آن از خیلی لحاظ حتی از بازیهایی که ریشه در D&D دارند، بیشتر به بازیهای نقشآفرینی رومیزی نزدیک است. ستونهای ابدیت ۲، دنبالهی بازی نیز با اینکه تقریباً تکرار موفقیتهای عنوان اول است، ولی از لحاظ لذت ماجراجویی چیزی کم و کسر ندارد.
دیسکو الیسیوم (Disco Elysium)
تهیهکننده: ZA/UM سازنده: ZA/UM میانگین نمرات: ۸۶
وقتی پس از یک شب بادهخوری شدید در دیسکو الیسیوم بیدار میشوید، آنقدر حالتان بد است که حتی هویت پیشینتان یادتان نمیآید. از آنجا به بعد دیگر به خودتان بستگی دارد تا تعیین کنید قرار است نقش چه کهنالگوی کارآگاهی ژولیده، مشکلدار و آزردهای را در این بازی کارآگاهی بازی کنید. اگر دیوید لینچ بازی پلیسی میساخت، چیزی شبیه به دیسکو الیسیوم از آب درمیآمد.
برخلاف بسیاری از بازیهای نقشآفرینی استاندارد، دیسکو الیسیوم بخش مبارزهی استاندارد ندارد و همهی تعاملهای آن در درخت دیالوگ اتفاق میافتند. همانطور که از افتتاحیهی بازی مشخص است، روان شما –که بهسرعت شکل گرفته – ثبات ندارد. دیسکو الیسیوم به شما اجازه میدهد با افکار بازی کنید، گسترششان دهید و در جریان پیدا کردن جواب در یک پروندهی قتل وحشتناک، از این افکار به نفع خودتان استفاده کنید.
آندرتیل (Undertale)
تهیهکننده: Toby Fox سازنده: Toby Fox میانگین نمرات: ۹۲
این نقشآفرینی مستقل سرتاپایش از شوخی پر شده است. حتی ساختار آن نیز شبیه به شوخی با بازیهای نقشآفرینی ژاپنی بسیاری است که در نظر ما بسیار عمیق و ماندگار هستند، هرچند که در آن واحد بازی شبیه به نامهی فدایت شوم به همان بازیها نیز به نظر میرسد. در این بازی میتوانید حرکت کنید و درگیر مبارزههای تصادفی شوید. مثل بازیهای نقشآفرینی ژاپنی، به هنگام شروع مبارزه منویی باز میشود که گزینهی مبارزه، استفاده از آیتم و فرار را در اختیارتان قرار میدهد.
اما داخل این منو افعالی پیدا میکنید که در فاینال فانتزی (Final Fantasy) یا کرونو تریگر (Chrono Trigger) اثری ازشان وجود ندارد: «لاس زدن»، «تعریف کردن»، «حرف زدن»، «نوازش کردن». آندرتیل بازیای دربارهی نابود کردن پلیدی با مهربانی طنزآمیز است، نه خشونت. البته در این بازی میتوانید به دشمنان حمله کنید.
در هر لحظه در این دنیای سورئال که از هیولاهای وزغمانند و گلهای خیانتکار پر شده، ممکن است صبرتان لبریز شود و روی گزینهی «مبارزه» کلیک کنید. این گزینه، و امکان کشتن این موجودات بد و احمق، همیشه وجود دارد،؛ موجودت بدجنسی مثل موجود تلویزیون که در ظاهر پلید به نظر میرسد، ولی در باطن فقط میخواهد باشکوه و مشهور باشد. یا دوست اسکلتی احمق و بامزهای که مفهوم بیخیال شدن برایش تعریف نشده است. ولی با حمله کردن به این دشمنهای شگفتانگیز صرفاً تسلیم کلیشههای سبک نقشآفرینی ژاپنی میشوید که از گذشته به جا ماندهاند. آندرتیل از شما انتظار دارد به جای پرتاب آذرخش به دشمنتان، به او انگیزه ببخشید.
جنگ ستارگان: شوالیههای جمهوری قدیم ۲ (Star Wars: Knights of the Old Republic II)
تهیهکننده: Lucas Arts سازنده: Obsidian Entertainement میانگین نمرات: ۸۵
شوالیههای جمهوری قدیم ۱ یا کوتور ۱ (که سازندهی آن بایوویر است، نه آبسیدین)، یکی از شایستهترین عناوینی بود که نام جنگ ستارگان را یدک میکشید و پیچش داستانیای داشت که از لحاظ غافلگیرکننده بودن چیزی از پیچش داستانی معروف امپراتوری ضربه میزند (Empire Strikes Back) کم نداشت. شوالیههای جمهوری قدیم ۲ این IP باارزش را وام گرفت و آن را وارد مسیری کاملاً جدید کرد. نتیجهی حاصلشده یکی از بهترین بازیهای جنگ ستارگان روی کامپیوتر است. در این بازی دیگر تمرکز روی نبرد دائمی بین سمت تاریک و روشن نیرو یا امپراتوری علیه جمهوری نیست. بهجایش تمرکز داستان اکتشاف ماهیت نیرو و عواقب جدایی از آن است. داستان بازی دربارهی افراد طردشده و خیانتکار است، با رویکرد فلسفی و ژرفنگرانهی پلیناسکیپ: تورمنت.
دنیای بازی بسیار خاکستری است. تبعیدی (The Exile) –که پروتاگونیست بازی است – مجبور است دربارهی همهی کارهایش فکر کند و اینکه کارهای خوب چطور به کارهای بد منجر میشوند. نتایجی که میگیرد، هرچه بیشتر او را به سمت عملگرایی سوق میدهد. کوتور ۲ بازی افسردهکننده و پوچگرایانهای است که تمرکز اصلی آن بیشتر دروننگری و اکتشاف ذهن است تا ماجراجویی در کهکشان و دوئل کردن با شمشیرهای لیزری. هرچند که در این زمینهها نیز بازی چیزی کم و کثر ندارد.
شاید بهترین جنبهی کوتور ۲ کریا (Kreia) باشد، استاد مخفی تبعیدی. او در طول بازی تبعیدی را به چالش میکشد، تحقیرش میکند و تلاش میکند درسهایی مهم به او یاد دهد. همچنین او نیرو را به شکلی بهمراتب جالبتر از خود فیلمها معرفی میکند. رابطهی کریا و تبعیدی آنقدر خوب است که رابطهی شاگرد-استادی بین لوک و یودا یا اوبی-وان کنوبی در مقایسه با آن خشک و سطحی به نظر میرسد.
دئوس اکس (Deus Ex)
تهیهکننده: Eidos سازنده: Ion Storm میانگین نمرات: ۹۱
دئوس اکس بیشتر از اینکه یک نقشآفرینی خالص باشد، ترکیب نقشآفرینی/اکشن اول شخص است و یکی از بهترین بازیهای سایبرپانک برای کامپیوتر به حساب میآید. با این وجود، جای آن در این فهرست محفوظ است. با اینکه ۲۱ سال از انتشار آن میگذرد، ولی همچنان تجربهی آن لذتبخش و بدیع است.
خط روایی بازی حول محور درونمایههای توطئه، تروریسم و ترابشریت (Transhumanism) میچرخد و زمینهی آن آیندهای تاریک، دیستوپیایی و باورپذیر است. بازی گزینههای زیادی برای تغییر دادن قابلیتهای شخصیتتان در اختیارتان قرار میدهد و در بازی این امکان را دارید تا جیسی دنتون (JC Denton) بارانیپوش، شخصیت اصلی بازی را به سربازی سایبرنتیک، هکری حرفهای یا شبحی که در سایهها کمین میکند، تبدیل کنید. ولی به نظر ما بزرگترین نقطهقوت بازی طراحی مرحلهی فوقالعادهی آن است.
همهی نقشههای بازی حالتی سندباکس و پیچیده دارند که بازیکن را به آزمایش و تجربه تشویق میکنند، خواه بخواهید دشمنها را مستقیم بکشید، خواه راه مخفیکاری را در پیش بگیرید. هر درگیری پتانسیل این را دارد تا هر دفعه که آن را شروع میکنید، به شکلی کاملاً متفاوت پیش برود؛ البته اگر تصمیم بگیرید که در این درگیری شرکت کنید و با مخفیکاری آن را پشتسر نگذارید.
مراحل بازی پر از راههای مخفی، صندوقهای پنهانشده، خبرچینهایی که میتوان به آنها رشوه داد و اطلاعات محرمانهای است که راههای جدید برای پیشروی به شما نشان میدهند، در حدی که اگر دربارهی بازی با شخصی دیگر صحبت کنید، تجربهیتان آنقدر متفاوت خواهد بود که انگار دو بازی متفاوت بازی کردهاید. با اینکه دنبالههای بازی به اندازهی عنوان اول خاص نیستند، ولی دئوس اکسهایی که اسکوئر انیکس ساخته از خیلی لحاظ به روح دئوس اکس وفادارند و توصیه میشوند.
پلیناسکیپ: تورمنت (Planescape: Torment)
تهیهکننده: Interplay Entertainment سازنده: Black Isle Studios میانگین نمرات: ۹۰
استودیوی بلک آیل (Black Isle)، که یکی از مطرحترین استودیوهای سازندهی بازیهای نقشآفرینی غربی است، با ساختن این بازی تمام قواعد و اصول تثبیتشدهی ژانر را به چالش کشید. در این بازی از نژادهای فانتزی خبری نیست، اخلاقیات را نمیتوان تعریف (یا حداقل اندازهگیری) کرد و همهی قابلیتهای شخصیتها با گفتگوها و اعمال خارج از مبارزه گره خوردهاند. در این بازی تمرکز بیشتر روی فلسفه و اکتشاف است تا هیولاکشی.
«چه چیزی میتواند ذات بشریت را عوض کند؟» این سوال اصلی است که تورمنت مطرح میکند. بینام (The Nameless One) فردی جاودان است که به فراموشی دچار شده و زندگیهای زیادی را زندگی میکند؛ هم کارهای خوب انجام میدهد، هم کارهای بد و زندگی تمام کسانی را که دور و برش هستند عوض میکند (عموماً منظور از عوض کردن بدتر کردن است!). بازی با بیدار شدن بینام روی تختهسنگی داخل یک مردهشورخانه شروع میشود.
از اینجا به بعد گذشتهی رازآلود بینام او را ترغیب میکند در مولتیورس – یکی از عجیبترین زمینههای بازیهای نقشآفرینی – سفر کند. او در طول این سفر با خدایان، هزارتوها (چه مکانیکی، چه جادویی) و فرقههای متعصب مواجه میشود. مثلاً یکی از این فرقهها مردان غبار (The Dustmen) است، فرقهای که اعضای آن اعتقاد دارند زندگی صرفاً پیشزمینهای برای وجودیت نهایی است: مرگ.
اگر بهخاطر کیفیت نویسندگی بالای بازی نبود، بلندپروازی آن به جایی نمیرسید. کریس اولون (Chris Avellone) و اعضای تیمش داستانی نوشتند که سرشار از ظرافت و شخصیتهای بهیادماندنی است، طوری که با وجود گذشت دههها از انتشار آن، از آزمون زمان سربلند بیرون آمده است و هنوز هیچ بازیای منتشر نشده که بتواند در این زمینه با تورمنت رقابت کند. تورمنت تنها بازیای است که در آن باید بین اندام پروتاگونیست جستجو کنید تا آیتمی مهم را پیدا کنید، یا به یک شخصیت غیرقابلبازی اجازه دهید شما را بکشد تا بتواند حس به قتل رساندن شخصی دیگر را تجربه کند.
این وسط شما دائماً در حال دستوپنجه نرم کردن با چالشهای فلسفی و سوالهای مربوط به مفهوم هویت هستید. اگر به نظرتان تا اینجای کار بازی زیادی جدی و خشک به نظر میرسد، نگران نباشید، چون همراه بینام یک جمجمهی شناور است که اهل لاس زدن است. این بازی با طنز بیگانه نیست!
اگر به هر دلیلی نتوانستید این بازی را در سال ۱۹۹۹ تجربه کنید، جای نگرانی نیست. برای آن یک بازسازی منتشر شده که بازی را برای سیستمهای مدرن بهینهسازی کرده است.
عصر اژدها: ریشهها (Dragon Age: Origins)
تهیهکننده: Electronic Arts سازنده: Bioware میانگین نمرات: ۹۱
یک زمانی بود که به نظر میرسید عصر بازیهای نقشآفرینی حماسی به پایان رسیده است. در نیمهی دوم دههی ۲۰۰۰ تنها بازی نقشآفرینی حماسی مطرحی که منتشر شده بود، بازی ویچر (The Witcher) در سال ۲۰۰۷ بود که با وجود قوی بودن، نتوانست در حد و اندازههای عناوین کلاسیک سبک مثل دروازههای بالدور ظاهر شود. با اینکه خبر ساخت عصر اژدها از سالها قبل منتشر شده بود و شاید حتی بیش از یک دهه در دست ساخت قرار داشت، بهخاطر کارزار تبلیغاتی بد بازی (آخر مریلین مانسون چه ربطی به دارکاسپاونها داشت؟) و تاکید شدید ناشر روی پورتهای کنسولی ضعیفتر بازی انتظارات از آن در سطح پایینی قرار داشتند. بنابراین وقتی عصر اژدها منتشر شد و یکی از بهترین بازیهای نقشآفرینی قرن ۲۱ از آب درآمد، مردم غافلگیر شدند.
با اینکه ساختار بازی بسیار خطی است (چهار ناحیهی بزرگ را اکتشاف کنید و در نبرد نهایی شرکت کنید)، حجم زیاد تاریخچه، دنیاسازی، فرهنگ و درگیری که از همان ابتدا در بازی وجود داشت، باعث شد عصر اژدها بهعنوان یک دنیای فانتزی بزرگ و جدید بین بازیکنها اسم و رسم پیدا کند. با توجه به اینکه بازی ریشه در سیاهچالهها و اژدهایان نیز ندارد، یک عنوان کاملاً جدید از بایوویر بود.
بازی شش نقطهی شروع متفاوت دارد که هرکدام بینشی عمیق به نژادها و فرهنگهای مختلف دنیای بازی و همزیستی چالشبرانگیز آنها فراهم میکند. بازی طوری خودش را به شما معرفی میکند که احساس میکنید دنیای آن واقعاً وجود دارد و پشت وضعیت فعلی آن در یک تاریخچهی طولانی منطقی خاص نهفته است.
داستان بازی دربارهی ظهور دوبارهی ارتشی کهن از جنگجوهای حرفهای به نام واردنهای خاکستری (The Grey Wardens) است که در واکنش به بازگشت دارکاسپاونها به سرزمین تداس (Thedas) رخ داده است. ریشهی این داستان به هزار سال قبل برمیگردد و مقیاس آن بسیار بزرگتر از شخص شماست.
علاوه بر داستان خوب، برای بازی سیستم مبارزهی همزمان قوی نیز طراحی شده که به شما اجازه میدهد هر لحظه که بخواهید مبارزه را متوقف کنید و به همتیمیهایتان دستور فلان کار را بدهید یا حتی هوشمصنوعیشان را از پیش برنامهریزی کنید تا طوری که برای شما کارآمد است رفتار کنند. استعداد فوقالعادهی بایوور در طراحی شخصیتها و همتیمیهای بهیادماندنی در این بازی به اوج خود رسیده است. از بین این شخصیتها میتوان به الیستر (Alistair) شگفتانگیز، موریگان (Morrigan) پرالتهاب و لِلیانای (Leliana) عجیبغریب اشاره کرد.
این بازی پر از مکانهای مختلف است که هرکدام ویژگیهای خاص خود را دارند و پر از کوئستهای جالب هستند که تمام کردن همهیشان شاید بیش از ۱۰۰ ساعت زمان ببرد. عصر اژدها آنقدر خوب است که یاد و خاطرهی آن بهعنوان بخش جداگانهای از زندگیتان در حافظه ذخیره میشود، بخشی که در آن هفتهها را زیر کوهستانهای فراستبک (Frostback) صرف کردید، در دِنریم (Denerim) درگیر بازیهای سیاسی شدید، به الفهای یاغی در دیلز (The Dales) سر زدید، با زندگی وحشتناک الفهایی را که تِوینتر ایمپریوم (Tevinter Imperium) به بردگی گرفته بود از نزدیک مشاهده کردید، از رفتار بد چنتری (The Chantry) با جادوگران باخبر شدید یا صرفاً زیر ستارهها با دوستانتان اردو زدید، به آوازی از للیانا گوش دادید و شاید هم با زوران (Zevran) خوشوبش کردید.
بهترین بازی های نقش افرینی
با اینکه عصر اژدها بازی طولانیای است، ولی هیچکدام از محتوای آن زائد به نظر نمیرسد (البته شاید به استثنای محتوای فید (The Fade)). مقیاس بزرگ آن بهخاطر تمام کارهایی که باید انجام داد و تمام چیزهایی که باید تغییر داد منطقی به نظر میرسد. شخصیتهای بازی شبیه به دوستهای واقعی به نظر میرسند و نبردهای بازی شبیه به حوادثیاند که واقعاً اهمیت دارند. عصر اژدها یک بازی فوقالعاده است که مقیاس بزرگ و پرجزئیات آن در بین IPهای تازه همچنان بیرقیب است. ولی انصافاً اگرن (Oghren) چقدر عوضی بود!
تهیهکننده: Interplay Entertainment سازنده: Bioware میانگین نمرات: ۹۳
در دروازههای بالدور ۲، قلمروهای فراموششده سیاهچالهها و اژدهایان با دقتی مثالزدنی به تصویر کشیده شده است. این بازی سرشار از محیطهای زیباست که انگار برای اکتشاف ساخته شدهاند. در این محیطها هم یک عالمه کوئست نهفته است. در این بازی میتوانید صدها ساعت را وقف نجات دادن دهکدهها، اکتشاف معدنها، کشتن هیولاها و حتی سفر به دنیای پلینها – که در پلیناسکیپ تورمنت با جزئیات بیشتری اکتشاف شده – و آندردارک (Underdark) بکنید.
کوئستهای متعدد بازی بهلطف نویسندگی کریس آولون درجهی کیفی بالایی دارند. در دروازههای بالدور ذکاوت و طنز با جونی اندوهناک و سنگین ترکیب شده که حتی در سادهترین کوئستهای بازی نیز خود را نشان میدهد. نقطهی قوت دیگر بازی اعضای گروهتان است که هر کدام شخصیتی منحصر بفرد دارند و بهترین دیالوگهای بازی برای آنها نوشته شده است. احتمالاً جالبترینشان مینسک (Minsc)، رنجر بدنام است که با بو (Boo)، همستر فضاییاش صحبت میکند.
بازی نقش آفرینی مود
یکی دیگر از وجهههای معروف دروازههای بالدور ۲ این است که یکی از بهترین آنتاگونیستها بین بازیها را دارد. این آنتاگونیست جون ایرِنیکوس (Jon Irenicus) نام دارد که دیوید وارنر (David Warner)، صداپیشهی درجهیک شرورها به جایش صحبت میکند. ایرنیکوس مغرور، قدرتمند و ناقصالخلقه است و رگههایی از تراژدی در شخصیت او نهفته است. ایرنیکوس همهی ویژگیهای یک شرور کلاسیک را دارد. با اینکه او در بیشتر بازی حضور ندارد، اثر او در همهجا قابلمشاهده است. مشاهدهی اثر غیرمستقیم، ولی فراگیر او باعث میشود بسیار تهدیدآمیز به نظر برسد.
بازیکنانی که موفق نشدند در سال ۱۹۹۸ بازی را تجربه کنند، میتوانند نسخهی بهروزشدهی آن را تحت عنوان Baldur’s Gate II: Enhanced Edition تهیه کنند. اکنون قسمت سوم مجموعه نیز در مرحلهی Early Access قرار دارد و سازندهی آن نیز کسی نیست جز استودیوی لاریان. همانطور که گفتیم، این استودیو هرچه بسازد، به کیفیت آن اعتماد خواهیم داشت.
بهترین بازی های نقش آفرینی کامپیوتر
بسیار خب، این شما و این هم فهرست بازیهای نقشآفرینیای که حتماً باید بازی کرد. هنگام طراحی این فهرست سعی شد هم به بازیهای قدیمی توجه شود، هم به بازیهای جدید. مسلماً فهرست کوتاهی نبود، ولی وقتی این همه بازی خوب عرضه شده، چارهای نیست.